۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

نگاهی به ماهیت شعار مارکسیستی مرگ برارتجاع سیاه (امریکا) در افغانستان


احمد سلیمان فارسی

هفتم ماه ثور سال 1357 شمسي نقطه تحول گسترده ی در تاریخ افغانستان است. نظامیانی که میخواستند تعبیر خواب های آشفته مارکس وانگلس را در این کشور متحقق بسازند, با یک جهش نظامی به رژیم داودی خاتمه دادند, وصفحه ننگین دیگری را در تاریخ افغانستان گشودند.
شعار مرگ بر ارتجاع سیاه (امریکا) از شعارهای پهن شان بود که جاده های کابل را با گلو پاره کردن با آن می پیمودند, واین امپریالیزم جهانی را مانع تحقق آرمان های انقلاب شان می دانستند.
به هزاران جوان افغان را گرویده فلسفه پوچ مارکسیستی شان ساختند وهمه را جوقه جوقه به قربانگاه انقلاب شان می فرستادند تا با فداکاری این جوانان فریفته شده به این نظریه متعفن, انقلاب را از شکست وفروپاشی برهانند.
در افغانستان برای این کشته شدگان مقبره های را تخصیص دادند وعجیب اینکه این قبرستان ها را به مقبره شهداء نام گذاری کردند به گونه مثال در کابل تپه ایرا به این اسم نوازیدند!! وآنرا تپه شهدا نامیدند. اما بعد از گذشت زمان آن شعار های پهن وعریض همه پوسیدند وارتجاع سیاه به ارتقای سفید مبدل گشت. وشعا ر مرگ بر امپریالیزم جهانی به شعار خجسته باد قدوم دوستان بین المللی ارتقا نمود.
شاید برخی تعجب نمایند که چرا این تغییر ناگهانی وگسترده واین انقلاب در مفاهیم ؟ باید بدانیم که کسانیکه این شعار ها را دیروز در کشور برافراشتند همان های بودند که زمینه را برای لشکرکشی قشون سرخ مهیا نمودند واین لشکر کشی را کمک های انترناسیونالیستی نامیدند و متهاجم سرخ را دوست بزرگ شمالی خطاب کردند بلکه ببرک کارمل یکی از رهبران حزب کمونست جناح پرچم به این مباهات میکرد که با کشته شدن عسکر روسی در پهلوی سرباز افغانی وآمیخته شدن خون های یکی به دیگری این پیوند دوستی محکمتر می شود.
اما امروز می نگریم که همان مارکسیست های دو آتشه دیروزی در کنار امریکایی ها سرود عاشقانه می سرایند وبه طبل این ارتجاع سیاه دیروزی وارتقای سفید امروزی شادمانی نموده پا می کوبند.
آری... این ماهیت غلامی است که باید غلام بود اما این جبین غلامی را به پای کی به سایدن گرفت؟ این دیگر منوط به اوضاع سیاسی است.
وجالب اینکه بعد از فروپاشی رژیم کمونیستی تعداد زیادی از سران حزب مارکسیستی به کشور های امپریالیستی پناهنده شدند گویا آن شعار های دیروزی تبخیر گردید.
به هرحال این همان طبیعت بردگی است چه باکی دارد که اگر دیروز افغانستان را تحت فرماندهی دوست بزرگ شمالی ( اتحاد جماهیر شوروی سابق) به ویرانه تبدیل کردند امروز تحت قیادت دوستان بین المللی به ویرانی دیروزی بیافزایند اما امروز در این وظیفه ی مقدس غلامی تنها نیستند بلکه برخی از اشرار دیروزی که با آنها می جنگیدند نیز در کنار شان ایستاده اند بلکه در این راستا از آنها جلو تر اند.




هیچ نظری موجود نیست: