۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

آری....ملالی و ناهید زنده اند

احمد سلمیان فارسی
تاریخ افغانستان در سه دهه اخیر شاهد نبرد های خونینی بوده است که بدون شک نقش اساسی دوشیزگان افغانی را نمی توان نادیده گرفت در این نبرد های حق علیه باطل دوشیزگان افغانی نقش به سزایی را ایفا نموده اند که در متن تاریخ زرین جهاد علیه اشغالگران ودژخمیان حلقه به گوش شان باید با آب طلا درج شود.
من هنگامی که کودک بودم کارنامه ملالی قهرمان به گوش هایم طنین انداز بود ملالی این دوشیزه افغان در نبرد میوند علیه اشغالگران انگلیسی درفش جهاد برافراشت, ونگذاشت که این نشانه پیروزی به زمین بیافتد, وبا برافراشتن درفش مجاهدین را تشویق به نبرد مینماید, و نمی گذارد که سپاه افغان ننگ شکست را بر جبینش نقش سازد.
واقعا این واقعه عظیم من را به وجد می آورد وچون کودک بودم حیران می شدم که آیا دوشیزه ی می تواند در نبرد این نقش سترگ را ثبت تاریخ فداکاری وقربانی ها نماید؟ بلی در همین کودکی بود که پرچم وخلق این دژخمیان بی آزرم تکیه بر مسند قدرت زدند وافغانستان را به كشتارگاهی تبدیل نمودند آری در همین کودکی یکبار دیگر نام دوشیزه دیگری به گوشم رسید این دوشیزه ناهید نام داشت که در یک راهپیمایی علیه رهروان به اصطلاح نابغه شرق (تره کی ) آری نابغه اما در حماقت, به شهادت رسید سپس سلسله این قربانیها بیشتر گردید من هم از کودکی آهسته آهسته بیرون شده وحول حوشم را میتوانستم درک نمایم ومیدانستم که دوشیزه ی میتواند در نبردی روند آن را تغییر بدهد اما دوشیزه ی را به چشم ننگریسته بودم تا اطمینان بیشتر بیابم
هی میدان وطی میدان تا اینکه مراحلی اززندگی را سپری نمودم اما این دو دوشیزه مانند اسطوره برایم مجسم می گردیدند ملالی در نبرد تاریخی میوند در ولایت مرد خیز قندهار (البته شاه شجاع وکرزی وشیرزی این دیگر افراد شاذی اند که میتوان آن ها را در هر قومی ونژادی سراغ نمود ) وناهید راهپیمایهای کابل وشعار های کفرشکنش علیه مارکسیست های افغانی . انسان عجیب است باید حادثه به وقوع بپیوندد تا عطشش را فرو بشاند وخاطرش را آسوده بسازد . واین اسطوره ها را به حقیقت گویا تبدیل نماید.
چندی پیش یک برادر نهایت عزیزم نشانی یک ویدیو را در یوتوب برایم فرستاد از فحوای متن نوشته شده که به زبان پشتو بود واین ویدیو را به بینندگان معرفی میکرد, گمان کردم که شاید ویدیوی ساده باشد ودوشیزه ی, یکی از حلقه به گوشان امریکایی را دشنام داده است ودیگر آن دو اسطوره دوران کودکی ام نیز رنگ باخته شده بود بلی میدانستم که ملالی وناهید حقیقت اند اما هنگامی که صفحه ی مقابل این دو را می دیدم با خود می گفتم همین دو بودند بس. زیرا با دیدن حلقه به گوشان زن که طلایگان اشغال درکشور ما اند گمانم بیشتر نیرو می یافت مانند اناهیتا راتب زاد یکی از زنان وابسته به گروه پرچم وشکریه بارکزی وسیما ثمر وشهلا عطا وفروزان فنا وملالی اما جویا ووو که چهره های زشتی اند که که تاریخ ننگینی را در افغانستان دارنده اند
به هر حال آوان افطار نزدیکتر می شد ومی خواستم که هر چه زود تر چشمم با دیدن سفره رمضانی روشن نمایم واز خستگی های نوشتن اندکی کاسته باشم نمیدانم چه شد, بر نشانی پیوند این ویدیو فرستاده شده فشاردادم که در صفحه باز شده ویدیو, دلقک های رژیم پوشالی کابل اشغالی که در پیشاپیش شان عبدالله عبدالله یکی از چهره های عریان اصحاب الشمال به سالونی ترتیب شده ازقبل قدم رنجه میکرد در حول وحوش این دلقک متلمقینی بودند که حرکات شان نماینگر کاسه لیسی وپابوسی شان بودند اما در میان شنوندگان دو دوشیزه افغان با روسری های شان که رمز عفت است دیده می شدند.
به یکبارگی در همان کالبد اسطوره هایم روح در دمیدن گرفت طنین های آوان کودکی ام که در گوشهایم برهه ای در اهتزاز بودند یکبار دیگر مانند شاخچه بهاری به بر خاستن گرفت دیگر ملالی وناهید اسطوره های دوران کودکیم به حرکت در آمدند وچون شخوص در پیش چشمانم به حقیقت تبدیل گردیدند آری ملالی وناهید را می دیدم که به جرأت مانند شیری می غرید و چهره مسخ شده غلام را می درید تا همه ماهیت اصلی پشت پرده اش را بنگرند
این دوشیزه دیگر حقیقت بود مانند ملالی وناهید سیمای این دوشیزه سیمای بود آگنده از عطوفت که در ورایش اندوه های جانکاهی را پنهان می کرد اندوه ناشی از ستمگری دژخمیان.
وعجیب اینکه این غلام دست نشانده آنقدر با سوال این قهرمان سراسیمه میشود که نمیتواند خود را از آن برهاند.
شعارهای کوبنده اش غلامان را همه میخکوب میگرداند آری مرگ بر قاتلان چه شعار زیبایی ودر چه جای مناسبی وبا چه احساسات پاکی .
آفرین بر تو ای دوشیزه مسلمان افغان
تو با این برخاستن خویش, طاغوت را رسوا ساختی
وچهره اش بر همه نمایان کردی
آیا ندیدی که چه قدرناتوان شده بود
شعار هایت را که زاده نهان آتشینت بود
همانند صاعقه بر او ریختن گرفت
آفرین بر تو ای خواهر
تو در میدان کارزار یک بار دیگر از مردان ما سبقت گرفتی
آری برادران حقیقی ات در کوهپایه های کشورت اشغالگران سفاک را به زانو در آوردند
آری این خواهر وهمان برادران
تو...
آری تو ....
همنوای ملالی وناهیدی
تو رمز عفتی ونشانه آزادی
تو خواهری اما خواهر خجسته ومیمون
آفرین بر تو ای خواهر
آری دانستم که ملالی وناهید حقیقت اند
وملالی وناهید زنده اند
با دیدن این ویدیو اشک بر چشمانم حلقه زد اما نخواستم آن اشک ها از حدقه ام بیرون بیایند و در گونه هایم خیس شوند
اگر خواهرم میتواند با سخنان زاده از نهان اندوه بارش غلامانی را بشکند پس چرا این اشک هایم را در نهانم گنجینه ننمایم تا در میدان نبرد به تازیدن بگیرم و مانند خواهرم این اشک ها را وقود نبردم بسازم پس دعا نما ای خواهرم
به امید آن روز.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

ایران وچاپ کتابهای تعلیمی برای افغانستان

احمد سلیمان فارسی
چندی پیش رسانه ها گزارش دادند که دولت ایران در بخش آموزش وپرورش در افغانستان همکاری گسترده اش را اعلان داشته است این همکاری شامل چاپ وفراهم سازی کتابهای درسی برای شاگردان در داخل افغانستان وهمکاری هم جانبه با معلمین افغانی بخاطر رفع نیازمندی ها ورشد وارتقای آنها در این راستا است.
شاید کسانی که از بافت سیاسی واهداف نظام در ایران بی خبر اند این همکاری اعلان شده را فال نیک بگیرند وایران را یک کشور همجواری بدانند که حسن نیتش را می توان از لابلای این همکاری ها را دریافت. این پندار مانند پندار کسانی است که اشغال را توجیه می نمایند وهمان شعار دروغین اشغال را زمزمه می نمایند شعاری که دیگر رنگ باخته است شعار "بازسازی" که در حقیقت تاراج وبه یغما بردن داشته های یک ملت است وکلمه استعمار نیز از این شعار اخذ شده است که در حقیقت استخراب واستحمار است نه استعمار .
ایران شیعی یک همسایه رنج آوری به کشور های سنی همجوارش است پس این تنها افغانستان نیست که ایران شیعی مانند مار آستینی در آن در تلاش ایجاد فضای مناسبی است که نقش تخریبی اش را بازی کند بلکه همه کشور های هم جوار از این تلاشهای مذبوحانه در امان نبوده اند.
تاریخ شاهد این مساعی نامیمون است درزمانیکه عثمانی ها در قلب اورپا می جنگیدند ودروازه اروپای غربی را با محاصره پایتخت کشور اتریش به کوبیدن گرفته بودند این صفوی های رافضی بودند که به عراق یورش بردند وعثمانیها را واداشتند که لشکری را با ساز وبرگ نظامی به عراق نقل دهند تا این خطه را از یوغ صفوی ها را رها سازند.
نبرد های عثمانیها با صفوی ها یکی از مساعی نامیمونی بود که جلو فتح اورپای غربی را گرفت.
این یک برگی از تاریخ نگبت بار این صفوی ها است که دلالت بر نقش تخریبی شان در جهان اسلام می کند من با این مقدمه خواستم که خواننده را از حقیقتی آگاه ساخته باشم تا با این آگاهی ماهیت این رافضی را درک کرده باشیم مـتأسفانه ما تاریخ را کمتر ورق می زنیم وگاهی هم اگر ورق بزنیم وآگاه شویم زود فراموش می کنیم در حالیکه خواندن تاریخ در حقیقت خواندن انسانها است که اعمال شان را تاریخ مینامیم وباید نقش آن ها را به زاویه نسیان نگذاریم.
بیاید بنگریم که ایرانی ها چرا این همکاری همه جانبه را به طمطراق اعلان داشتند ؟ چه اهدافی را از ورای این اقدام ودیگر اقداماتی که به ان اشاره می شود دنبال می نمایند؟ آیا واقعا این همکاری ها بی شاییه ایست که اوضاع نا بهنجار تعلیمی افغانها گویا آیات ایران را به گریه آورده است واین ها را واداشته است که به اتکا به شعار "اسلام مرز را نمی شناسد" و"چه شیعه وچه سنی رهبر ما خمینی" اقدام به این همکاری نموده اند تا از ثقل این بحران تعلیمی کاسته باشند؟
اشغال افغانستان نقطه تحول بزرگی در پندار ها بود پندار های که واهی بودند اما بمثابه قلعه های خاکی, که باید حادثه‌‌ی این قلعه ها را از هم می پاشید.
اشغال افغانستان وسپس عراق این پندار های واهی را یکسره به خاک یکسان کرد ایران وشعار های پهنش همه فاش گردیدند. همکاری بی شایبه ایرا ن در اشغال این دو کشور از کسی پوشیده نیست ایرانی ها نقش فعالی را در زمینه بازی نمودند تا باشد در ساختار سیاسی این دو کشور نقش به سزایی داشته باشند امریکایی ها به این شریک استراتیژی ضرورت مبرم احساس می کردند زیرا امریکایی ها در پراگماتیت گوی سبقت را ربوده اند آن ها می دانستند که این همکاری ایران متقاضی مساحتی است که باید به ایرانی ها آن را سپرد تا نقشی را در ساختار این دو کشور همجوار داشته باشد ویا از مداخلات ایران در مواردی اغماض شود زیرا شراکت استراتیژی تقاضای آ ن را دارد.
در افغانستان احزاب شیعی در ساختار سیاسی نظام دست نشانده اشغالگران نقش کلیدی دارند وبدون شک که شراکت استراتیژی این زمینه را هموار کرده است.
از سوی دیگر امریکایی ها درک کرده اند که این سنی ها اند که برای اشغالگران درد سر اند پس می شود در کوبیدن این بیگانه ستیزان با شیعیان کنار آمد و زمینه را برای آنها مساعدساخت بیاید بنگریم آیا شیعی را میتوانیم در یابیم که علیه اشغالگران در عراق وافغانستان سلاح بر داشته باشد حاشا وکلا . زیرا هیچ یکی از مراجع عظام, فتوای در زمینه نیست. بلکه همه بر این اند که این فرصتی طلایی است که نباید آن را از دست داد چنانچه رهبران شیعه افغانی همه بر این اجماع دارند.
دیگر اینکه یکی از راهکار های اشغالگران در مسیر تاریخ کوبیدن اکثریت وجابجا سازی اقلیت در یک کشور است اما این راهکار را شرحیست که باید به آن اشاره شود: آن اینکه کوبیدن اکثریت متوجه همان قشریست که با اشغال نمی سازد اما آنانیکه با اشغال کنار می آیند به نوازش گرفته می شوند ودر زیر سایه شان اقلیت بر انگیخته شده را جا می دهند مثلا در افغانستان پشتون ها اکثریت اند واکثریت سنی . ومناطق پشتون نشین به ویژه حوزه جنوب وجنوب غرب محراق نبرد علیه اشغالگران است اما اشغالگر غلامان حلقه به گوش پشتون را به اریکه قدرت جا داده اند تا بتوانند به وسیله این دار ودسته, نبرد را در این مناطق خاموش سازند ودیگر اینکه بتوانند اقلیت شیعی راسهم به سزایی در ساختار سیاسی کشور بدهند چنانچه فعلا مشاهده می کنیم سهمی را اصلا به خواب هم نمی دیدند.
اما ایرانی ها میدانند که این سهم که میشود آن را خوراک شیر نامید منوط به اشغال است وبا فروپاشی اشغال این نابسامانی ناشی از آن نیز راهی تاریخ ننگین صفوی ها می گردد پس باید راهکاری بنیادی را سراغ داشت راهکاری که امریکا نیر با آن موافق است بلکه آن را یک ستراتیژِی می داند این راهکار نشر تشیع در افغانستان است اما در چند مرحله. تا حساسیت ها خاتمه یابند وقابلیت پذیرش درمردم را به میان بیاورند.
امروز مشاهده می کنیم که به رسمیت شناختن دین رافضی یک موفقیت چشمگیری آیات ایران در افغانستان است که به موجب آن میتوانند آزادانه فعالیت نمایند از هر نوع پیگیری رسمی در امان باشند از سوی دیگر اکثر گردانندگان جراید وروزنامه ها شیعیان اند اما با قیافه های مختلف . حوزه محسنی در غرب شهر کابل یک مرکز نشر رافضیت است واین شخص از امکانیات گسترده بهره مند است ویک شبکه ماهواره ایرا اداره می نماید .
از همه خطرناکتر خریداری زمین در ولایات عمده افغانستان مانند کابل, بلخ, وهرات است.
چاپ ونشر کتابهای تعلیمی وکمک به معلمین افغانی در بخش های مختلف همه وهمه به همان چشمه می ریزد که هدف از آن ابیاری منطقه است اما این بار با آب آلوده شیعی اما با علامت همکاری به نام زمزم .
ایرانی ها بخوبی می توانند از لابلای این کتابها سم پاشی نمایند وبا براندازی دوره های آموزشی به معلمین ورفع نیازمندی های شان, دیوارهای نفرت از رفض را بشکنند. زیرا از پستانی که شیر مکیده میشود نشاید که به دندانش گرفت.
آیا امریکایی ها وموتلفین شان از چاپ کتابها عاجز اند؟ آیا نمیتوانند نیازمندی های معلمین افغانی را رفع نمایند؟ البته به قسمی که امریکایی ها می خواهند .چرا نی .
اما امریکایی ها شیادانی اند که بعد از ورود شان به افغانستان, مکاتب را فعال ساختند وکتابهای تعلیمی را که قبلا به چاپ رسانیده بودند فورا توزیع نمودند و کتابهای چاپ شده در پاکستان را که در مکاتب افغانی در جهاد پار تدریس می گردیدند همه را غیر رسمی اعلان کردند بلکه توسط گماشتگان شان خریداری وبه آتش کشیدند.
چگونه به یک بارگی تحول شگرفی را شاهد می شویم که آیات قم وشیراز به ما دل می سوزانند گویا می خواهند ما را از تهاجم فرهنگی شیطان بزرگ برهانند ؟
این چاپ کتابها بنابر شراکت استراتیژِی امریکا وایران انجام می پذیرد که هدفش همانا برداشتن حساسیت ها وزمینه سازی برای کشت تخم های اصلاح شده رافضی در افغانستان است تا رافضیها در آینده از نفوذ سیاسی در منطقه بهره مند باشند.

نظری برعمليات گسترده‌ی طالبان در آستانه نمایش تمثیلی به نام انتخابات

احمد سلیمان فارسی
عملیات گسترده مجاهدین در نقاط مختلف افغانستان علیه اشغالگران, دلالت بر تفوق عسکری ماشین محاربوی مجاهدین بر اشغالگران دارد. وبدون شک که این نوع عملیات باعث سراسیمگی اشغالگران میشود, به ویژه عملیات در شمال افغانستان. زیرا پهن تر شدن ساحه نبرد وبا روشهای مختلف جنگی به دست وپاچگی متجاوزین صلیبی می افزاید. ودیگر اینکه اینها نمی توانند در هر جا به آسودگی به نبرد بپردازند.
این عملیات وسیع علیه اشغالگران در آستانه نمایشی به عنوان انتخابات شدیدتر می گردد در حالی که امریکایی ها وموتلفین آن ها می خواستند مناطق تحت اداره طالبان را به تصرف بگیرند وآتش نبرد را فروکش نمایند تا به ملت های شان نشان داده باشند که افغانستان دیگر از نفوذ طالبان تصفیه شده است واداره مزدور کابل دایره نفوذش گسترده تر می شود اما این معادله واژگون گردید.
عملیات فزاینده طالبان وتلفات بیشتر اشغالگران به ویژه در ولایت هلمند نقشه ها را نقش بر آب ساخت. هیاوهوی که در این روزها در انگلستان به راه انداخته شده است وتهیه گزارشها در این زمینه, همه دلیلی است که اشغالگران را در حالت سراسیمگی نشان می دهد از یک سو اکثریت ملت انگلیس نبرد را بیهوده تلقی می نمایند وخواهان بازگشت فوری عساکر انگلیسی اند, اما از سوی دیگر دولت انگلیس اصرار بر نبرد دارد اما با روشها مختلف وسازوبرگ جنگی مجهزتر. وبدون شک که این موقفگیری ها متغایر در یک کشور در روند نبرد وتصمیم گیری های سیاسی نقش بسزایی خویشرا دارد.
همچنان موقف گیری قاطع طالبان در مورد انتخابات قلابی در افغانستان تشویش جدی را ایجاد کرده است واین تشویش زاده نیرومندی روز افزون طالبان است که می توانند جریان این نمایش تمثیلی را بگیرند واین جریان را مختل بسازند. وکدام انتخابات, در حالیکه تعیین همه به دست نیروی های اشغالگراست.
طالبان در این اعلامیه مردم را به جهاد علیه اشغالگران فرا خوانده اند واز شرکت ورزیدن در این نمایش منع نموده اند.
وجالب اینکه دلقک های به اصطلاح نامزدان ریاست جمهوری همه یکصدا خواهان مذاکره با طالبان اند وازلهجه ی نرمی دراین زمینه کار می گیرند. بدون شک این صفحه ی دیگر از مکاری ها اشغال است که ازیک سو با راه اندازی این نمایش مردم را فریب بدهد واز سوی دیگر بتواند به زعم خود, در آن سوی صف دوپارچگی ایجاد نمایند. اما باید بداند که این نسخه های استعمار(استخراب)دیروزی دیگر نمیتواند باعث این شکسته گی ها در صف جهاد گردد زیرا امروز مجاهدین از فهم سیاسی متکی بر حقایق ومبتنی بر واقع بهره مند اند ودیگر نمی شود که آنها را فریفت.

ایران وچاپ کتابهای تعلیمی برای افغانستان


احمد سلیمان فارسی
چندی پیش رسانه ها گزارش دادند که دولت ایران در بخش آموزش وپرورش در افغانستان همکاری گسترده اش را اعلان داشته است این همکاری شامل چاپ وفراهم سازی کتابهای درسی برای شاگردان در داخل افغانستان وهمکاری هم جانبه با معلمین افغانی بخاطر رفع نیازمندی ها ورشد وارتقای آنها در این راستا است.
شاید کسانی که از بافت سیاسی واهداف نظام در ایران بی خبر اند این همکاری اعلان شده را فال نیک بگیرند وایران را یک کشور همجواری بدانند که حسن نیتش را می توان از لابلای این همکاری ها را دریافت. این پندار مانند پندار کسانی است که اشغال را توجیه می نمایند وهمان شعار دروغین اشغال را زمزمه می نمایند شعاری که دیگر رنگ باخته است شعار "بازسازی" که در حقیقت تاراج وبه یغما بردن داشته های یک ملت است وکلمه استعمار نیز از این شعار اخذ شده است که در حقیقت استخراب واستحمار است نه استعمار .
ایران شیعی یک همسایه رنج آوری به کشور های سنی همجوارش است پس این تنها افغانستان نیست که ایران شیعی مانند مار آستینی در آن در تلاش ایجاد فضای مناسبی است که نقش تخریبی اش را بازی کند بلکه همه کشور های هم جوار از این تلاشهای مذبوحانه در امان نبوده اند.
تاریخ شاهد این مساعی نامیمون است درزمانیکه عثمانی ها در قلب اورپا می جنگیدند ودروازه اروپای غربی را با محاصره پایتخت کشور اتریش به کوبیدن گرفته بودند این صفوی های رافضی بودند که به عراق یورش بردند وعثمانیها را واداشتند که لشکری را با ساز وبرگ نظامی به عراق نقل دهند تا این خطه را از یوغ صفوی ها را رها سازند.
نبرد های عثمانیها با صفوی ها یکی از مساعی نامیمونی بود که جلو فتح اورپای غربی را گرفت.
این یک برگی از تاریخ نگبت بار این صفوی ها است که دلالت بر نقش تخریبی شان در جهان اسلام می کند من با این مقدمه خواستم که خواننده را از حقیقتی آگاه ساخته باشم تا با این آگاهی ماهیت این رافضی را درک کرده باشیم مـتأسفانه ما تاریخ را کمتر ورق می زنیم وگاهی هم اگر ورق بزنیم وآگاه شویم زود فراموش می کنیم در حالیکه خواندن تاریخ در حقیقت خواندن انسانها است که اعمال شان را تاریخ مینامیم وباید نقش آن ها را به زاویه نسیان نگذاریم.
بیاید بنگریم که ایرانی ها چرا این همکاری همه جانبه را به طمطراق اعلان داشتند ؟ چه اهدافی را از ورای این اقدام ودیگر اقداماتی که به ان اشاره می شود دنبال می نمایند؟ آیا واقعا این همکاری ها بی شاییه ایست که اوضاع نا بهنجار تعلیمی افغانها گویا آیات ایران را به گریه آورده است واین ها را واداشته است که به اتکا به شعار "اسلام مرز را نمی شناسد" و"چه شیعه وچه سنی رهبر ما خمینی" اقدام به این همکاری نموده اند تا از ثقل این بحران تعلیمی کاسته باشند؟
اشغال افغانستان نقطه تحول بزرگی در پندار ها بود پندار های که واهی بودند اما بمثابه قلعه های خاکی, که باید حادثه‌‌ی این قلعه ها را از هم می پاشید.
اشغال افغانستان وسپس عراق این پندار های واهی را یکسره به خاک یکسان کرد ایران وشعار های پهنش همه فاش گردیدند. همکاری بی شایبه ایرا ن در اشغال این دو کشور از کسی پوشیده نیست ایرانی ها نقش فعالی را در زمینه بازی نمودند تا باشد در ساختار سیاسی این دو کشور نقش به سزایی داشته باشند امریکایی ها به این شریک استراتیژی ضرورت مبرم احساس می کردند زیرا امریکایی ها در پراگماتیت گوی سبقت را ربوده اند آن ها می دانستند که این همکاری ایران متقاضی مساحتی است که باید به ایرانی ها آن را سپرد تا نقشی را در ساختار این دو کشور همجوار داشته باشد ویا از مداخلات ایران در مواردی اغماض شود زیرا شراکت استراتیژی تقاضای آ ن را دارد.
در افغانستان احزاب شیعی در ساختار سیاسی نظام دست نشانده اشغالگران نقش کلیدی دارند وبدون شک که شراکت استراتیژی این زمینه را هموار کرده است.
از سوی دیگر امریکایی ها درک کرده اند که این سنی ها اند که برای اشغالگران درد سر اند پس می شود در کوبیدن این بیگانه ستیزان با شیعیان کنار آمد و زمینه را برای آنها مساعدساخت بیاید بنگریم آیا شیعی را میتوانیم در یابیم که علیه اشغالگران در عراق وافغانستان سلاح بر داشته باشد حاشا وکلا . زیرا هیچ یکی از مراجع عظام, فتوای در زمینه نیست. بلکه همه بر این اند که این فرصتی طلایی است که نباید آن را از دست داد چنانچه رهبران شیعه افغانی همه بر این اجماع دارند.
دیگر اینکه یکی از راهکار های اشغالگران در مسیر تاریخ کوبیدن اکثریت وجابجا سازی اقلیت در یک کشور است اما این راهکار را شرحیست که باید به آن اشاره شود: آن اینکه کوبیدن اکثریت متوجه همان قشریست که با اشغال نمی سازد اما آنانیکه با اشغال کنار می آیند به نوازش گرفته می شوند ودر زیر سایه شان اقلیت بر انگیخته شده را جا می دهند مثلا در افغانستان پشتون ها اکثریت اند واکثریت سنی . ومناطق پشتون نشین به ویژه حوزه جنوب وجنوب غرب محراق نبرد علیه اشغالگران است اما اشغالگر غلامان حلقه به گوش پشتون را به اریکه قدرت جا داده اند تا بتوانند به وسیله این دار ودسته, نبرد را در این مناطق خاموش سازند ودیگر اینکه بتوانند اقلیت شیعی راسهم به سزایی در ساختار سیاسی کشور بدهند چنانچه فعلا مشاهده می کنیم سهمی را اصلا به خواب هم نمی دیدند.
اما ایرانی ها میدانند که این سهم که میشود آن را خوراک شیر نامید منوط به اشغال است وبا فروپاشی اشغال این نابسامانی ناشی از آن نیز راهی تاریخ ننگین صفوی ها می گردد پس باید راهکاری بنیادی را سراغ داشت راهکاری که امریکا نیر با آن موافق است بلکه آن را یک ستراتیژِی می داند این راهکار نشر تشیع در افغانستان است اما در چند مرحله. تا حساسیت ها خاتمه یابند وقابلیت پذیرش درمردم را به میان بیاورند.
امروز مشاهده می کنیم که به رسمیت شناختن دین رافضی یک موفقیت چشمگیری آیات ایران در افغانستان است که به موجب آن میتوانند آزادانه فعالیت نمایند از هر نوع پیگیری رسمی در امان باشند از سوی دیگر اکثر گردانندگان جراید وروزنامه ها شیعیان اند اما با قیافه های مختلف . حوزه محسنی در غرب شهر کابل یک مرکز نشر رافضیت است واین شخص از امکانیات گسترده بهره مند است ویک شبکه ماهواره ایرا اداره می نماید .
از همه خطرناکتر خریداری زمین در ولایات عمده افغانستان مانند کابل, بلخ, وهرات است.
چاپ ونشر کتابهای تعلیمی وکمک به معلمین افغانی در بخش های مختلف همه وهمه به همان چشمه می ریزد که هدف از آن ابیاری منطقه است اما این بار با آب آلوده شیعی اما با علامت همکاری به نام زمزم .
ایرانی ها بخوبی می توانند از لابلای این کتابها سم پاشی نمایند وبا براندازی دوره های آموزشی به معلمین ورفع نیازمندی های شان, دیوارهای نفرت از رفض را بشکنند. زیرا از پستانی که شیر مکیده میشود نشاید که به دندانش گرفت.
آیا امریکایی ها وموتلفین شان از چاپ کتابها عاجز اند؟ آیا نمیتوانند نیازمندی های معلمین افغانی را رفع نمایند؟ البته به قسمی که امریکایی ها می خواهند .چرا نی .
اما امریکایی ها شیادانی اند که بعد از ورود شان به افغانستان, مکاتب را فعال ساختند وکتابهای تعلیمی را که قبلا به چاپ رسانیده بودند فورا توزیع نمودند و کتابهای چاپ شده در پاکستان را که در مکاتب افغانی در جهاد پار تدریس می گردیدند همه را غیر رسمی اعلان کردند بلکه توسط گماشتگان شان خریداری وبه آتش کشیدند.
چگونه به یک بارگی تحول شگرفی را شاهد می شویم که آیات قم وشیراز به ما دل می سوزانند گویا می خواهند ما را از تهاجم فرهنگی شیطان بزرگ برهانند ؟
این چاپ کتابها بنابر شراکت استراتیژِی امریکا وایران انجام می پذیرد که هدفش همانا برداشتن حساسیت ها وزمینه سازی برای کشت تخم های اصلاح شده رافضی در افغانستان است تا رافضیها در آینده از نفوذ سیاسی در منطقه بهره مند باشند.