۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

دعوت به نصرانیت در افغانستان

احمدسلیمان فارسی
اشغال مناسبترين بستري برای نشر نصرانیت در یک یک کشور اشغالی است بلکه این مبلغان نصرانیت اند که پایه های اشغال صلیبی را در کشوری مستحکم می سازند و فضا را در این کشور بیشتر آماده پذیرش اشغال و فرهنگ منحط آن می گردانند.
تبلیغ نصرانیت در دیار اسلامی همزمان به اشغال نظامی دیار اسلامی به راه انداخته شد کسانی که راه را برای تبلیغ نصرانیت هموار ساختند خاورشناسان بودند که اقدام به ترجمه محرفانه قرآن کریم کردند.
تبلیغ نصرانیت به ویژه در مناطقی به اوجش میرسد که فقر در ان دیار خیمه اش را گسترده باشد فقر دربی است که دعوات گمراه کننده می توانند با استفاده از آن در جامعه ی نفوذ یابند و افرادی ازاین جامعه را بربایند و شیفته خود بگردانند.
افغانستان کشوریست که از این دعوات گمراه کننده در امان نمانده است نصرانیت با اینکه در سال های اخیر درافغانستان به ویژه در زیر چتر اشغال امریکایی قد برافراشته است در سابق به گونه مرموزی فعالیت داشت البته فعالیت مبلغان نصرانی در بیرون از افغانستان به ویژه در دو کشور ایران وپاکستان بیشتر بود.
کورسهای اموزش انگلیسی بستره گرم این دعوت گمراه کننده بود در شهر اسلام اباد در کشور پاکستان مرکزی را افتتاح داشتند که به اسم کورس کانادایی شهرت داشت این مرکز تا اکنون فعالیت دارد در این مرکز اموزش زبان انگلیسی مبلغان متخصص از کشور های امریکا وکانادا مشغول تدریس بودند وکسانی در این مرکز مشغول اموزش زبان انگلیسی بودند به صراحت می گفتند که این مرکز اصلا مرکز دعوت به سوی نصرانیت است.
در مناسبات مختلفی به ویژه عید کریسمس همه را به کلیسا فرامی خواندند و کتاب های را در زمینه به دسترس شاگردان قرار میدادند و و در زمینه به شاگردان به بهانه تقویت زبان انگلیسی فلم های را به نمایش می گذاشتند که همه به شکل از اشکال به نصرانیت دعوت می کرد.
اما با اشغال افغانستان و ریختن امریکایی ها به افغانستان دعوت نصرانیت شکل دیگری را به خود می گیرد در بخش از مناطق به ویژه شمال و مناطق مرکزی دعوت نصرانیت به شکل فزاینده به پیش میرود وشیعیان بستره گرم این دعوت اند البته این دعوای محض نیست بلکه درزمینه شواهدی اند که اصلا نمی شود که آن را انکار کرد.
اکثر مبلغان به سوی این دین کسانی اند که یا اصلا ایرانی اند و یا اینکه در شیعیانی اند که در ایران مدتی را سپری کرده اند لهجه فارسی ایرانی این مبلغان نشاندهنده این حقیقت است.
این مبلغان در نهاد های در ظاهر خیریه وظیفه دارند در حالیکه این نهاد های اند که به نصرانیت دعوت می کنند و عناوین فریبنده این نهاد ها را چتری گرفته اند تا خود را پنهان سازند نهاد های (شلترنو) و (امگا) و (پت) از نهاد های اند که در شمال افغانستان فعالیت بیشتری دارند وبه سوی نصرانیت دعوت می کنند البته در زمینه به وسایل گوناگونی پناه میبرند تا بتوانند افرادی بیشتری جلب نمایند.
نشر کتاب های دینی که در راس ان کتاب مژده برای عصر جدید است که حاوی نامه ها و مواعظ شاول یهودی است که در حقیقت موسس دین محرف مسیحیت است این کتاب سابقه چند ساله در افغانستان دارد بلکه این کتاب علنا در کتابخانه کابل به فروش میرسید و چون عنوان جذاب داشت به سرعت توجه خواننده را به خود جلب می کرد اما محتوای گنگ ومبهم و حجم بزرگ کتاب سبب می شود که خواننده کتاب را همه به خوانش نگیرد.
اما اکنون کتابهای دیگری نیز بر این کتاب افزوده اند که رایگان توزیع میگردد ویا اینکه به قیمت خیلی نازل در کتابخانه ها به فروش میرسد برخی از کتابها قرار ذیل اند:
کتاب پیدایش (اوّلین کتاب تورات)، مژده براى عصر جدید (انجیل مقدس، عهد جدید)، مبانى مسیحیت، مهر و صفا، من او را نمى کشم، گنجینه طلایى از حکمت سلیمان، دیوان محبت، قربانى، راه به سوى نجات ابدى، زندگى تازه (دوره زندگى مسیحى)، در جستجوى حقیقت، مرد آسمانى، ده حکم شرعى موسى علیه السلام ، به کجا با این بارم؟، کمک آسمانى، بخشایش واقعى ووو كتابهاي دیگر در این زمینه.
این کتابها به گونه با قطع وصحافت زیبای به نشر می رسد تا توجه قشر کودک و نوجوان را جلب کند.
بر اساس گزارشی تنها در 1386 هجری شمسی تنها حدود 000/40 کتاب مذهبى وارد نواحى شمالى شده است. وکتابخانه های دقیق بلخی و امیر علی شیرنوایی در شهر مزار در شمال افغانستان از نهاد های به اصطلاح فرهنگی اند که در زمینه دعوت نصرانی فعالیت گسترده دارند.


۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

زندان مخوف امریکایی(تاریک) در کابل

احمدسلیمان فارسی
زندان تاریک... آری زندان تاریک، شاید برخی خوانندگان به شگفت به این عنوان بنگرند وگمان نمایند که زندان تاریک در کابل، عنوانی داستان کوتاهی است!! اما نه آنچنانکه پنداشته می شود، زندان تاریک حقیقتی است که ارمغان اشغال امریکایی در افغانستان است. البته اشغالگران ارمغانهای زیادی برای ملت رنجدیده افغان داشته اند ودارند که زندان تاریک شمه از این دستاورد های اشغال در افغانستان اشغالی است. پس حقیقت این زندان چه است؟ در آن چه می گذرد؟ کی ها را به این زندان سوق میدهند؟ ووو... پرسشهای اند که در ذهن هر خواننده تداعی میگردد و در جستجوی حقیقت این زندان وآنچه در ان می گذرد، میشود.
زندان تاریک چنانچه از نامش پیداست، امریکایی ها نمی خواهند که این زندان را فاش سازند با اینکه برخی از رسانه های خبری در این اواخر از این زندان و زندان های مشابه آن لب به سخن گشودند اما امریکایی تا اکنون مهر سکوت بر لب نهاده اند و اصلا نمی خواهند که در مورد توضیحاتی دهند!! البته زندان های مشابه با این زندان در گوشه وکنار افغانستان زیاد اند به گونه مثال زندان امریکایی در پنجشیر که برخی از زندانی ها را در ان انتقال میدادند گفته می شود که این زندان اکنون دروازه اش بسته گردیده است اما این شایعه است که تا هنوز نمی توان آن را تصدیق کرد. از کسانی که در این زندان مدتی را سپری کردند ابن الشیخ لیبی است که مدتی را در این زندان گذارنید سپس در تابوتی به مصر نقل داده می شود و بعد از مدتی وی را روانه لیبیا میگردانند وسپس در آنجا وی را شهادت میرسانند.
زندانیانی که از زندان مخوف بگرام آزاد شده اند حکایات عجیبی از زندان تاریک دارند حکایاتی که چهره کریه و زشت مدعیان دروغین دفاع از حقوق انسان را فاش میگرداند. زندان تاریک در کابل موقعیت دارد گفته می شود که در نزدیکی میدان هوایی کابل است و برخی می گویند که در همجواری زندان بگرام است.
کسانی را که به زندان بگرام نقل میدهند اکثر آنها را در قدم نخست به این زندان نقل میدهند در این زندان مراحل نخست تحقیق انجام می یابد بعد از تکیمل کاغذات زندانی، زندانی به بگرام نقل داده می شود با اینکه تحقیق و استنطاق در بگرام نیز ادامه می یابد اما مراحل دشوار آن که امیخته با تعذیب به ویژه تعذیب روانی است در زندان تاریک سپری میگردد.
زندانیانی که این زندان مخوف را گذارنیده اند و مدتی را در آن سپری کرده اند، می گویند که زندانی ها در این زندان با تعذیب های گوناگونی مواجه می شوند البته برخی از تعذیب ها تا آخرین مرحله تحقیق در این زندان ادامه دارد برخی از این تعذیب های که زندانی ها از ان حکایت ها دارند قرار ذیل اند:
1- بیخوابی که روزها وشبها ادامه می یابد بلکه شاید تا سه هفته به طول بیانجامد که زندانی در این مدت شاید دقایقی را به گونه پراگنده بخوابد اما خواب متواتر به کسی اجازه داده نمی شود.
2- اطاقی را که در آن زندانی افگنده می شود با سردکنی سرد می گردانند که اصلا طاقت فرسا است وانسانی آن را تحمل نمی تواند اما این سردی شدید چندین روز ادامه می یابد.
3- برخی از زندانی ها را برای مدتی برهنه میسازند و در چنین اطاق ها می افگنند.
4- موسیقی دلخراشی را که برای آن بلند گوی های نیرومندی را نصب در اطاق کرده اند تا آواز را هر چه بیشتر بلند سازد، وبا محتوای منافی با اسلام که حاوی مطالب هرزه ودشنام به مقدسات دین عزیز اسلام است. واین موسیقی شاید دو یا سه ماهی به طول بیانجامد.
5- دعوت به فساد اخلاقی که زنان نظامی امریکایی متولی آن اند ومی خواهند زندانی را به لجنزاری از فساد سقوط دهند و با اظهار حرکات منافی با اخلاق اسلامی، در حالیکه زندانی دستانش بسته است می خواهند وی را بیشتر آزار دهند.
6- چشمان زندانی از هنگام ورود تا وقت خروج از این زندان بسته میباشد البته در اوقاتی چشمانش را باز میکنند.
7- در مدتی که می خواهند هویت حقیقی زندانی را بشناسند واز وی تحقیق می نمایند،نمی گذارند که بنشیند واین تعذیب شاید روزها را در بر بگیرد.
8- غذایی را که در این مدت برای زندانی مدهند اصلا نمی شود که آن را غذا نامید، پاکتی حاوی برخی از موادی خیلی اندک که نیاز به گرم شدن دارد، اما این پاکت را به زندانی میدهند تابخورد ونمیرد!!
9- زندانی در این مدت اجازه ندارد که با خانواده اش تماسی بگیرد بلکه اصلا در این مدت نمی داند که در کجا است؟
10- استهزا به شعایر اسلامی این دیگر اقدامی است که امریکایی ها با آن عادت گرفته اند.
این در حقیقت شمه از جنایاتی اند که در این زندان مخوف موسوم به تاریک انجام می پذیرد و کسانی که متولی این اقدامات وحشیانه می شوند مدعی اند که از حقوق انسان دفاع می کنند بلکه بخاطر برپایی دیموکراسی لشکر می کشند تا عدالت اما به مدلول امریکایی آن را به نمایش بگذارند. پس بر تف بر این عدالت امریکایی و وای بر بردگان امریکا.

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

ثبات بر مبدأ، از ویژگیهای دعوت اسلامی

ترجمه ونگارش از احمدسلیمان فارسی
یکی از مهمترین ویژگیهای دعوت اسلامی ثبات بر مبدأ وخط فکری و رشادت وپایمردی در حق وعدم تنازل از آن و مرفوض شمردن همه اشکال تنازل و حلهای وسط ومیانه در دعوت اسلامی است.
در مرحله مکی که دعوت اسلامی در محاصره قرار داشت می نگریم که در این مرحله دشوار رسول الله صلی الله علیه وسلم به خواسته های قریش اعتنایی نمی کند وبه عقب نمی رود و در سخت ترین شرایط و ناگوارترین روز های دعوت اسلامی در مکه درحالی که دعوت اسلامی در محاصره و یارانش اندک و در راه الله اذیت میدیدند، شکیبا بودند وهیچ گاهی به مزایده در راه دعوت اسلامی نپرداختند.
مشرکان مکه می خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را به مزایده فراخوانند ومی خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم یا از دعوت اسلامی یکسره دست بردار شود ویا در وسط راه با مشرکان سازش نماید .
مشرکان در اوایل دعوت اسلامی به روش تهدید و تخویف پناه بردند تاباشد که رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیر مبارک باز دارند و مانع شوند وهنگامی که درک کردند که اصلا نمی توانند رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیرمبارک باز دارند به اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می پردازند عبدالله بن عمر بن العاص رضی الله عنهما روایت می کند که سرداران قریش در کعبه اجتماع نمودند رسول الله صلی الله علیه وسلم را یاد نمودند و گفتند هرگز به جز در رویارویی با این شخص با انسان دیگری چنین صبرنکردیم عقل های ما را به استهزا گرفت پدران ما را دشنام داد دین ما را به انتقاد گرفت اجتماع ما را از پاشانید و الهه ما را ناسزا گفت بدون شک که ما خود را در امر بزرگی می یابیم. آنها در این گفتگو بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم پدیدار گردید و به سوی کعبه روان گردید به طواف خود ادامه داد و هنگامی که از نزد آنها می گذشت او را به آنچه که می گفت و به آن دعوت می کرد به طعن گرفتند ومن اثر این طعن را در رخسار مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم میدیدم به طوافش ادامه داد و بار سوم هنگام عبور از نزد آنها وی را مجددا به طعن گرفتند رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها گفت: ای سرداران قریش می شنوید قسم به ذاتی که نفسم در دستش است من به شما ذبح آورده ام. واین کلمات آن ها را تکان داد وهمه را در جای شان میخکوب گردانید.
رسول الله صلی الله علیه وسلم بر گشت فردا سرداران قریش گرد هم آمدند و من نیز در آنجا بودم به یکدیگر گفتند به یاد دارید آنچه از او به شما و از شما به او رسید تا آنکه شما را به آنچه آن را زشت می پندارید لب به سخن گشود و شما وی را گذاشتید ناگهان رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد اینها به سوی وی برخاستند و او را در احاطه خود گرفتند وگفتند تو چنین وچنان می گویی رسول الله صلی الله علیه وسلم می گفت: بلی من این را می گویم در این اثنا مردی را دیدم که از عبای رسول الله صلی الله علیه وسلم میگیرد و ابوبکر رضی الله عنه به دفاع از رسول الله صلی الله علیه وسلم بر می خیزد و در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر است می گوید شخصی را به قتل می رسانید که می گوید ربم الله است.
رسول الله صلی الله علیه وسلم را می نگریم که چگونه علیه این مشرکین می ایستد و آن ها را تهدید می نماید "برای شما ذبح آورده ام" وبدون اعتنای به طعن و ناسزایی شان با قامت رسا به دعوتش ادامه میدهد.
از روشهای دیگر مشرکان روش تطمیع است که مشرکان را آن را به کار بستند از جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت است که گفت قریش به خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم اجتماع نمودند و گفتند بنگرید که کدام یک از شما به جادو و غیب گویی وشعر داناتر است تا او را نزد این شخص بفرستیم این شخص اجتماع ما را پاشانید وامر ما را گسیختاند ودین ما را به باد انتقاد گرفت وبا او صحبت کند وبه پاسخ هایش گوش فرا دهد، گفتند: غیر از ابو الولید (عتبه بن ربیعه) کسی را نمی شناسیم گفتند: پس تو ای ابوالید! ما تو را به این کار برگزیدیم.
ابوالولید نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت و گفت: به الله سوگند که غضبی را شومتر از آنچه تو به آن دعوت می کنی ندیده ایم اجتماع ما را برهم ریختی و امر را پراگنده ساختی و دین ما ر ابه استهزا گرفتی و ما را در عرب رسوا نمودی تا اینکه گفتند در قریش جادوگر و غیب گویی ظهور کرده است تا اینکه امر را به این جا رسید که علیه یکدیگر شمشیر کشیده ویکدیگر را به قتل برسانیم پس ای محمد اگر نیازی به مال داری تا برایت آن را جمع آوری کنیم تا از ثروتمندترین مردان قریش باشی و اگر میل به ازدواج داری پس از زنان قریش اختیار نما تا ده تن از آنها را به عقد نکاحت در آوریم ودر روایت ابن اسحاق رحمه الله آمده است ای برادرزاده ام اگر به آنچه فرا می خوانی در ورای آن در جستجوی مال هستی برای تو مال جمع می کنیم تا از غنی ترین ما باشی واگر شرف و منزلت می خواهی ترا بزرگ خود می گردانیم وبه هیچ چیزی بدون امرت مبادرت نمی ورزیم واگر پادشاهی می خواهی ترا پادشاه می گردانیم رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: آیا تمام شد؟ گفت آری رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: (حم) وهنگامی که به این جا رسید (پس اگر روگردان شوند بگو ترسانیدم) ابوالولید گفت: کافیست آیا غیر از این چیزی نزد تو نیست رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: نه.
مشرکان مکه به اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم به اشکال گوناگون ادامه دادند اما رسول الله صلی الله علیه وسلم به این ازار واذیت ها اعتنایی نداشت.
یکی از اشکال دیگر ترفند های مشرکان را با رسول الله صلی الله علیه وسلم امام ابن جریر طبری رحمه الله روایت می کند که ولید بن عاص و اسود بن امیه با رسول الله صلی الله علیه وسلم می بیبنند و می گوید: ای محمد بیا آنچه را که تو عبادت می کنی ما عبادت می کنیم وآنچه را که ما عبادت می کنیم تو عبادت کن ودر امر خود ترا شریک بسازیم و اگر آنچه به خاطر آن فرستاده شده ای بهتر از آنچه نزد است، می باشد قطعا که ما نیز در آن شریک تو شده ایم و بهره خود را از آن برداشتیم واگر آنچه نزد ما است بهتر از آنچه است که نزد تو می باشد بدون شک که ما را در آن شریک گردیدی و بهره ات را دریافتی.
الله در این سوره (الکافرون) را مورد می فرستد.
از نمونه های فوق مشاهده می کنیم که تلاش های مذبوحانه قوم هیچ گاهی آرام نمی گیرد تا اینکه در راستای تهدید دعوتگر راستین دست به اقدامات جدی می زنند تا باشد آن ها را کلا از دعوت باز دارند واگر در این راستا حربه شان کارگر نیافتاد به روش های دیگر در زمینه متوسل می شوند تا باشد و لو اندک دعوتگر از استقامت و پایمردی انحراف نماید به حل های وسط تن هد!!
از دعوتگر خواستار تغیر اندک در مسیر دعوت می شوند تا در وسط راه سازش نماید و با تحقق پذیرفتن این حربه آهسته آهسته جز از منظومه نظام طاغوتی گردد.
اگر دعوتگر اسلامی ولو در تنازل از یک اصل از اصول اسلام با طاغوت ولشکرش سازش نماید بدون شک که دعوت راستین را از دست میدهد بلکه در نهایت صاحبان زر و زور وی را در صف شان قرار میدهند تا اینکه به تسلیمی کامل دعوتگر منتهی میگردد.
برخی از دعوتگران با اتکا بر طاغوت می خواهند دعوت شان پیروز شود و در این راستا از برخی از اصول تنازل مینمایند تا طاغوت را برنیانگیزد در حالیکه این تنازل جنایتی است که دعوتگر با این اقدام به دعوت نیز ضربه محکمی میزند بلکه دعوت را رنگ باخته می گرداند و سبب نفرت مردم از دعوت و دعوتگر میگرداند.
الله یگانه ذاتیست نه طاغوت ولشکریان باطل گرای آن، که بر او مومنان در نصرت و پیروزی حق توکل می کنند.
پس در هنگامی که دعوت اسلامی در مرحله استضعاف قرار دارد و لشکری در عقب ندارد بلکه در تعقیب و محاصره به سر میبرد می نگریم که رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را می آموزاند که نباید در دشوارترین مرحله دعوت اسلامی از اصول و اساسات اسلامی تنازل نماییم و تسلیم طاغوت گردیم و اعترافی به سلطه نامشروع طاغوت کنیم.

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

تاجكستان از لنین تا شیطانوف!!

احمدسلیمان فارسی
تاجكستان از کشور های آسیانه میانه است که زمانی بلکه چند دهه ی را در زیر یوغ اتحاد جماهیر شوروی سابق گذرانید. و بدون شک که برهه فاجعه ها در این کشور وسایر کشور های اشغال شده در قلمرو اتحاد جماهیر بود. کشور های اسیای میانه به ویژه تاجکستان و ازبکستان که زمانی از پایگاه های عمده علمی اسلام به شمار می رفت و در خدمت به اسلام عزیز از خیلی ها جلوتر بودند، به گونه مثال ایمه بزرگوار مانند بخاری و ترمذی رحمهما الله را در آغوشش پرورش می دهد.
بلکه در هنگام حمله تاتاریها بر جهان اسلام این ماورالنهر است که برای مدت زیادی سدی را ایجاد می کند ونمی گذارد که تاتاریها به سوی دیگر جهان اسلام بریزند. وتاتاریها بزرگترین فاجعه ها را قبل از فاجعه بغداد در این سرزمین انجام می دهند.
از سوی دیگر شهرهای بخارا و سمرقند و ترمذ از شهرهای عمده اسلامی بودند که شاهد تمدن اسلامی در همه عرصه ها بودند بخارا تا دیر زمانی مهد علم شرعی بود و مشتاقان علم شرعی از گوشه واطراف شبه قاره هند و افغانستان قصد از این سرزمین را می کردند ودر انجا زانوی ترمذ میزدند(که مراد از زانوی ترمذ در ماورالنهر وشمال افغانستان نشستن نزد عالمی برای فراگرفتن علم شرعی است).
بعد از مدتی تزاری های روس لشکرکشی های را آغاز می کنند که بدون شک کشور های ماروالنهر از گزند این لشکرکشی ها در امان نمی ماند تا اینکه در سال 1917 میلادی انقلابی در روسیه برپا می گردد و در نتیجه کمونیست ها بر اریکه قدرت تکیه میزنند و سرزمین های اسلامی را یکی پی دیگری به بلعیدن می گیرند که تاجکستان نیز طعمه این ملحدان میگردد و هفت دهه را در زیر شمشیر این دشمنان بی آزرم اسلام سپری مینماید.
جنگ علنی علیه اسلام اغاز می گردد مردم را جوقه جوقه به قتل می رسانند خانواده شاه بخارا راهی افغانستان می گردد ودر افغانستان متواری میگردد. با اینکه حرکت جهادی در شمال افغانستان به دست پرتوان برخی از مهاجران مانند ابراهیم بیک مشهور به ابراهیم لقه هسته گذاری می گردد و عملیاتی را علیه روسها به راه می اندازند اما خیانت سران افغان وابسته به روسها مانند امان الله خان و نادر خان این حرکت را بطی و در نهایت به مرگ محتوم مواجه می گرداند.
رفته رفته کشور تاجکستان رنگ دیگری را به خود میگیرد مساجد یا ویران می سازند ویا به مراکز خرید و فروش امتعه مبدل میسازند.
دیگر اسلام و گرایش به اسلام ولو در بخش کوچکی جنایت و جرم تلقی میشود. الحاد خیمه اش را می گستراند و کمونیست ها به شدت هر حرکتی را در راستای احیا ولو پاره از شعایر اسلامی سرکوب میسازند.
فساد در همه بخش ها دامنگیر این ملت ها میگردد.
سپس بعد از شکست اردوی سرخ در افغانستان اتحاد جماهیر شوروی از هم می پاشد و قلمرو اشغالی اسلامی نیز از بدنه اتحاد جماهیر جدا می گردد در برخی از این قلمرو مانند چیچین جنگ شدیدی به وقوع می پیوندد چون روسها آماده نمی شوند بلکه نمی گردند که این سرزمین از بدنه قلمرو تحت نفوذش مجزا گردد و این جنگ تا اکنون ادامه دارد بلکه دامنه اش همه منطقه قفقاز را فراگرفته است.
تاجکستان نیز اسما از بدنه اتحاد جماهیر جدا می گردد اما اجیران تاجکی وابسته به مسکو در آن همچنان حاکم باقی میمانند واین قاعده همه کشور ها جدا شده از اتحاد جماهیر را شامل میگردد. همان خاینان دیروزی که علیه ملت های شان شمشیر کشیدند و کشتند و به زندان افگندند و فرهنگ والای اسلامی را پامال ساختند بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر به کرسی های شان مجددا تکیه داده شدند.
نهضت اسلامی تاجکستان که قبلا هسته گذاری شده بود و به گونه مخفیانه فعالیت های اسلامی اش را به پیش می برد قد بر میافرازد و علیه رژیم کفر تاجکستان که دسته از اوباشان خاین آن را در بند دارند جهاد اعلان می کند و در این زمینه راه هجرت را به پیش می گیرد و یکبار دیگر تاریخ نیاکان شان را ورق میزنند شمال افغانستان مهجر این مهاجران مستضعف میگردد.
مجاهدین دسته دسته به سوی این مهجر رو می آورند تا باشد پایگاه آرامی را به همکاری برادران مسلمان افغانی شان ایجاد نمایند واز این مهجر به سوی تاجکستان بشتابند و علیه نظام کفری جهاد نمایند.
در آن هنگام که مهاجران تاجک به سوی شمال افغانستان سرازیر می گردند افغانستان برگ دیگری از جنگ ها را ورق میزد.
رژیم کمونیستی جنرال نجیب فروپاشیده بود و تحول عجیبی در افغانستان در حال شکل گرفتن بود. برخی از کمونیست ها علیه نجیب می شورند و با برخی از تنظیم های اسلامی باب ایتلاف را می گشایند البته در زمینه مقدماتی پشت سرگذرانیده شده بود.
جنگ در کابل و تسلط نیروهای ملیشه به رهبری جنرال دوستم در بخش عمده شمال کشور ووو فضا را بر مهاجران تاجک تار وتیره می ساخت.
واخیرا در دسیسه مشترک نظام کفر دوشنبه و شورای نظار به رهبری مسعود و ملیشه های دوستمی تحت اشراف مستقیم ایران وبرخی جهات خاین دیگر که سپس در جبهه شمال گرد هم آمدند نهضت اسلامی تاجکستان دچار تزلزل در موقفش میگردد و راهی تاجکستان میگردد و با نظام خاین وفرومایه دوشنبه سازش می نماید.
اما مجاهدان صادق به جهاد شان ادامه میدهند.
در سالیان اخیر تاجکستان شاهد دعوت فراگیر اسلامی میگردد شعایر اسلامی از قبیل حجاب قد میافرازد اما در مواجهه با این مد اسلامی نظام فرومایه دوشنبه از هیچ فعالیت غیر اسلامی دریغ نمی نماید تا بتواند علیه اسلام عزیز سد منیعی را ایجاد نماید از دعوت های نصرانی سازی تا بهایی سازی و ووو تا گسترش دامنه فساد اخلاقی ووو همه همه وسایل خبیثی اند که نظام دوشنبه عمدا متوسل به آن می گردد تا جلو نشر اسلام و التزام به آن را بگیرد.
رحمانوف که در حقیقت شیطانوف است درک کرده است که نباید از این بیشتر فضای تاجکستان را به اسلام معطر ساخت بلکه باید جلو اسلام را گرفت تا نشود با نشر اسلام حقیقی در این مرز و بوم و التزام زیادی از مردم به اسلام، خطری متوجه دوشنبه و سپس مسکو گردد.
روسها از اسلام خیلی در هراس اند. می بینیم که به چه وقاحتی و بی شرمی از امریکایی ها در افغانستان دفاع می کنند بلکه آماده اند که به نفع امریکایی ها لشکر بکشند چون از اسلام خوف دارند!
کشور های آسیای میانه که اسما آزاد اند اما در حقیقت وابسته به مسکو و واشنگتن اند.
رحمانوف اکنون علیه حجاب می شورد بلکه اعلان میدارد که شاگردان تاجکی که در مراکز اسلامی بیرون از تاجکستان مشغول آموزش علوم اسلامی اند باید به زودی این مراکز را ترک وراهی تاجکستان گردند در غیر آن مجرم تلقی می گردند!!
این در حالی است که چندی قبل این دلقک مسکو نشستی را به اسم امام ابی حنیفه رحمه الله به راه انداخته بود و جمعی کثیری را فراخوانده بود وبرخی وی را ستودند به مداحی وی پرداختند. در حالیکه این گونه نشست ها در حقیقت خدعه وفریبی بیش نیست تا ساده لوحان را فریب دهند ویا برخی را سپاهی لشکر شان بگردانند.
عجیب این است که در کنفرانس اعلان میدارند که امام ابوحنیفه رحمه الله پایگذار دیموکراسی !! در اسلام است.
این حقیقت این خاینان است که می سرایند وبرخی آن ها را می ستایند!!

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

افغانستان در سایه اداره انگلو ساکسون ها

احمدسلیمان فارسی
بيش از نه سال می شود که خیمه فرسوده اشغال در افغانستان پهن گردیده است و امریکا و متحدانش در این دهه از هیچ جنایتی دریغ نورزیدند.
امریکایی ها در این مدت کشتند و ویران کردند و به زندان افگندند تا باشد خوف را بر قلب های مردم افغانستان چیره و مستولی بگردانند تا دیگر علیه اشغال کسی سلاح نگیرد و بگذارد که اشغالگران به اهداف شوم شان نایل گردند اما این همه وحشت و قسوت جز رسوایی ارمغانی دیگری به امریکا ومتحدانش نداشت.
امریکایی ها مدتها می شود که خود را حامی حقوق بشر میدانند بلکه مدعی اند که کشور امریکا بستره این حقوق است در حالیکه حقیقت، مغایر با این زعم ودعوایی دروغین است امریکا کشوریست که اصلا حقوق بشر در آن پامال گردیده است وهندوهای بومی که ساکنان اصلی این کشور اند به جبر واکراه از این کشور یا رانده شدند ویا به شکل فجیعانه کشته شده ند.
انگو ساکسون ها در حقیقت اشغالگران اند که بر این کشور ریختند و نسل های را در این سرزمین نابود ساختند.
تاریخ امریکا تاریخ جنایت و قسوت و پامال حقوق بشری است که امریکایی ها به وقاحت دفاع از آن را مدعی می گردند.
اگر به اندک تأمل به تاریخ امریکا نظری بیافگنیم می یابیم که این کشور چه قدر در جنایات بشری دست بلند داشته است به گونه مثال امریکایی جنوبی نمونه این جنایات است که امریکایی ها مرتکب آن در این مرز و بوم گردیدند.
دفاع و حمایت از نظام های مستبد در جهان اسلام مهمترین مکلفیت امریکا در منطقه است گروه های جانی را در کشوری حاکم ساختن این است حقیقت دموکراسی که امریکایی ها ملت ها را به آن مژده می دهند.
در افغانستان ریختند نظامی را که از متن ملت قامت افراخته بود علیه آن جنگ را اعلان داشتند وسپس افغانستان را به اشغال درآوردند یک مشت اجیر و جانی را در آن بر مسند قدرت تکیه دادند مشت اجیر و جانی که متشکل از گروهک های قاتل و راهزن و قاچاقبران بین المللی مواد مخدره اند این گروهک را زیر چتر دموکراسی در افغانستان حاکم ساختند تا بکشند و سرقت نمایند و کیسه های را از زر انبوه نمایند.
از سوی دیگر این انگوساکسون ها افغانستان را به پایگاه نظامی پیمان اتلانتیک شمالی مبدل ساختند و جنگ منظمی را علیه ملت افغان به راه انداختند و زندان های تمام عیاری را احداث کردند.
یورش می برند قریه ها را محاصره می کنند می درند می کشند به زندان می افگنند از هیچ جنایت و جرمی امتناع نمی ورزند.
کودکان را به قتل رسانیدن و هدف گرفتن، این است ماهیت حقیقی واصلی چهره های کریه امریکا و متحدان مجرمش.
وسپس به وقاحت و دیده درایی اعلان میدارند که این کودکان را طالبان به قتل رسانیده اند؟! عجیب است مگر نه ازاشغالگران که کشوری را به بهانه‌ی نابود می سازند. این منطق اشغالگران در مسیر تاریخ بشری است که باید دروغ بگویند چون آغاز اشغال از دروغ است.
استفاده از مواد اتومی در سلاح های استفاده شده، این جنایت دیگری از سفاکان و خون آشامان تاریخی است که کاذبانه سنگ دفاع از حقوق انسان را برسینه می کوبند.
امروز کسانی که مبتلا به بیماری سرطان شده اند خیلی زیاد اند بلکه کودکان نیز از این بیماری کشنده در امان نمانده اند. این ارمغان اشغال در افغانستان است.
جنایات خیلی بزرگ.
آیا کیش و دین و نظریه که متقاضی این همه جنایت باشد آیا سزاوار نیست که این را ترک گفت و به زباله دان تاریخ فرستاد تا عبرتی برای آیندگان باشد؟
ای مدعیان عدالت وانصاف بنگرید که اگر این جنایت در گوشه از غرب رخ دهد این جنایت متقاضی چه نوع واکنشی خواهد بود؟ همان واکنش بلکه نیم آن را بلکه بخش کوچک آن را علیه این جنایات امریکایی ها ومتحدانش اظهار نمایید.
یا اینکه ما مستحق ترحم وشفقت انسانی نیستیم چون مسلمانیم. باید کشته شویم و کشور های ما به لابرتواری از سلاحها مبدل گردد که در این جا به تجربه گرفته شود!
اما بدانید که این همه جنایت ها ما را از جنگ علیه تان باز نمیدارد و نه ما را به تسلیمی به شما و غلامان تان وامیدارد.
ما میدانیم که آزادی از یوغ اشغالگران بهای هنگفتی را می خواهد که اکنونی آن را می پردازیم و به زودی از یوغ وچنگال جنایت نواده های جورج واشنگتن و این (کاو بای) های وحشی و درنده و متحدان اروپایی و اجیران آسیایی آن رهایی می یابیم و در زیر چتر اسلام عزیز یکبار دیگر نفس آرام می کشیم ما صبح آزادی را خیلی نزدیک می بینیم و به زودی بر ما طلوع خواهد کرد اما جنایات اشغالگران ثبت تاریخ بشری میگردد تا عبرتی گردد به طاغیان سرکش در آینده.

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

اشغالگران و بانگ مذکرات وهمی با طالبان

احمدسلیمان فارسی
چندی قبل رسانه های وابسته به اشغالگران در افغانستان گزارش دادند که مذاکراتی در کابل میان نمایندگان اداره امریکایی کابل و نمایندگان حرکت اسلامی طالبان صورت گرفته است. اداره امریکایی کابل نیز پذیرفت که تماس های از قبل با برخی از اعضای حرکت اسلامی طالبان موجود است. اما اشغالگران و اداره امریکایی کابل از دادن معلومات بیشتر در زمینه خودداری می کنند
اما حرکت اسلامی طالبان با نشر اعلامیه این گزارش را حربه تبلیغاتی اشغالگران معرفی داشتند و در اعلامیه تاکید کردند که اگر واقعا چنین مذکراتی انجام پذیرفته باشد پس مهربانی نمایند دلیل مستندی را ارایه کنند تا نشاندهنده این دعوای اشغالگران باشد که همیشه آن را زعم میکنند.
از سوی دیگر بخش انگلیسی ماهواره الجزیره گزارش را به نشر سپرد که حکایت از نشستی داشت که در آن برخی از شخصیت های پاکستانی نیز شرکت ورزیده بودند. اما اعضای شرکت کننده این نشست که نمایندگان حرکت اسلامی طالبان معرفی شده بودند در حقیقت کسانی بودند که فعلا در کابل زندگی مینمایند و نمایندگی حرکت اسلامی طالبان را نمی نمایند بلکه برخی از آنها اصلا با حرکت اسلامی طالبان پیوند تنظیمی ندارد. اما شخصیت های پاکستانی اشتراک کننده افرادی بودند مانند اچکزی که روزگاری روابط تنگاتنگی با رژیم مارکسیستی جنرال نجیب داشت.
سپس امریکایی ها اعلان داشتند که با مذکرات مشکلی ندارند بلکه نمایندگان حرکت اسلامی طالبان می توانند به کابل بیایند و مستقیما به مذاکره بپردازند!!
دیری نگذشت که سازمان ملل نیز با انتشار اعلامیه از مذاکرات پذیرایی شان را اعلان داشت اما مشروط براینکه حرکت اسلامی طالبان سلاحش را بر زمین بگذارد و قانون اساسی اداره امریکایی کابل را به رسمیت بشناسد!!
بدون شک که امریکا در لجنزاری دست وپا میزند که خروج از آن متقاضی پرداخت هزینه است که اصلا امریکایی ها از پرداخت آن عاجز اند اما باید در جستجوی آن باشند تا آن را بپردازند.
چرا در این روزها بانگ مذاکرات را سر میدهند و طبل آن را می کوبند؟ در حالیکه اصلا حقیقتی ندارد وسپس اعلان میدارند که بلی از مذاکرات پشتیبانی می نمایند اما مشروط براینکه سلاح شان را برزمین بگذارند و قانون اساسی را بپذیرند.
ایا این پیش شرط مسخره نیست؟ حرکتی که شعارش اخراج اشغالگران از افغانستان و برپایی نظام اسلامی است آیا می شود که این پیش شرط را بپذیرد؟ این شرط حماقتی بیش نیست.
حرکتی که سلاحش را بگذارد این در حقیقت تسلیمی بیش نیست پس امریکایی ها از حرکت اسلامی طالبان می خواهند که تسلیم شود!!
دیگر اینکه کسانی که از طالبان نمایندگی می نمایند لطفا اسامی شان را اعلان کنند تا همه بدانند که کاسه زیر نیم کاسه نیست!
امریکایی ها بیش از نه سال می شود که لشکرکشی می نمایند و می کشند و می درند و به زندان می افگنند و خانه ها را به آتش می کشند رعب و خوف ایجاد می کنند اما بدون دست آوردی به جز افتضاح و رسوایی.
امریکایی ها آنقدر دست وپاچه اند که اصلا بدون هماهنگی و انسجامی دروغی را می بافند اما بدون اینکه عواقب رسوایی آن را در نظر داشته باشند.
مذاکرات در کجا؟ و کی ها در آن شرکت ورزیده بودند؟
امریکایی ها می خواهند که اذهان مردم را مغشوش بسازند که گویا مجاهدان کسانی که علیه اشغال می جنگند این ها نیز در پشت پرده ها مذاکرات می کنند و می خواهند در قدرت سهیم گردند!!
امریکایی ها میدانند که شکست در جنگ افغانستان امریست محتوم که باید آن را بپذیرند. جهش جهادی که امروز بخش بزرگی جهان اسلام را دربر گرفته است، نشاندهنده این حقیقت است که امریکایی ها در بیش از یک جبهه درگیر اند اما نمی توانند که در همه جبهات بجنگند بلکه دیگر فاقد توانایی نظامی اند که بتوانند در هر جبهه نقش بسزایی را ایفا کنند.
افغانستان محک برای امریکا بلکه برای پیمان اتلانتیک شمالی(ناتو) بود فرماندهان ناتو قبل از آغاز نبرد در افغانستان می گفتند که این اولین تجربه جنگی ناتو است اما دیده شد پیمان ناتو قادر نیست که در نبرد افغانستان برنده گردد.
عملیات پی در پی ناتو در برخی از نقاط افغانستان ارمغانی جز شکست نداشت.
از سوی دیگر اداره امریکایی کابل دیگر گراف رسوایش به صعودش ادامه میدهد صعودی که اصلا ولینعمتان این اداره اجیر را به ستوه درآورده است چنانچه دریک جریده امریکایی اداره امریکایی کابل را مشتی از مفسدان معرفی کرده بود که اصلا ارزشی این را ندارد که فرزندان غرب بخاطر استحکام این اداره مفسد این همه قربانی را متحمل گردند.
نمایش انتخابات نیز به گونه که اروپایی ها می خواستند برگزار نشد بلکه ارگان های وابسته به اشغال نیز از تقلب و تزویر در نمایش انتخابات شاکی اند بلکه آرای خیلی زیادی را باطل گردانیدند.
جهش جهادی همه افغانستان را احتوا داشته است وبدون شک که این همه امریکایی ها وشرکای جرمش را درکویر از حیرانی قرار داده است.
اما سعی می روزند تا منافع شان را در افغانستان نگه دارند. و بدون شک که نگهداری متقاضی اداره اجیری است. از اینرو تلاش می نمایند که حرکت اسلامی طالبان را در اداره اجیر شریک سازند، امری که اصلا منافی با مرامنامه حرکت اسلامی طالبان است و امریکایی ها از همه بیشتر این حقیقت را می دانند.

۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

نقش کشور های همجوار افغانستان در اشغال کنونی

احمدسلیمان فارسی
نه سال می شود که نبرد در افغانستان شعله ور است امریکایی ها خواستند با تحقق اهدافی که آن را به گوش همه رسانیدند نبردی را به راه بیاندازند و تایید وپشتیبانی همه جهان را به دست آورند. امریکایی ها گمان داشتند که به زودی می توانند افغانستان را به قلمرو استخرابی جهان نوین داخل نمایند و فرهنگ والا وناب اسلامی را ریشه کن نمایند و به جای آن فرهنگ منحط و جاهلی غربی را جاگزین کنند.
نه سال گذشت اما دست آوردی که امریکایی ها خواب آن را دیده بودند ومی خواستند به زودی متحقق گردد این دست آورد تا هنوز متحقق نگردیده است بلکه خیلی بعید به نظر می رسد که امریکایی ها بتوانند به آن برسند.
ناتو یا پیمان اتلانتیک شمالی که بزرگترین و نیرومندترین پیمان نظامی در جهان است، نتوانست در افغانستان موفقیتی داشته باشد.
بلکه تجربه نبرد در افغانستان خیلی تجربه تلخ و ناگوار برای این پیمان نظامی است و شاید با عقب نشینی نیروهای ناتو از این کشور این پیمان دچار ورشکستگی گردد واز هم بپاشد.
کشور های همسایه افغانستان نیز نقش مار درآستین را بازی میکنند کشور های مانند تاجکستان و ازبکستان نقش خطرناکی را در اشغال افغانستان بازی می نمایند زیرا نظام های حاکم بر این دو کشور خوف دارند که مبادا با شکست امریکا در افغانستان و حاکم گردیدن نظام نیرومند اسلامی در این کشور جهش جهادی مرزهای افغانستان را عبور نماید.
از یک سو حرکت های نیرومندی جهادی مانند حرکت اسلامی ازبکستان که زمانی علیه نظام این دو کشور می جنگید ودر این اواخر نیز دامنه فعالیت های جهادی علیه این دو نظام را توسعه داده است واز سوی دیگر بیداری اسلامی که همه کشور های آسیای میانه را فرا گرفته است. بدون شک که این اسبابی اند که نظام های حاکم براین کشور را بر می انگیزد که در پهلوی اشغالگران بیایستند تا نگذارند که نظام اسلامی نیرومندی در منطقه قامت بیافرازد. البته روسها نیز نقش بزرگی را در همسویی با این نظام ها در زمینه دارد.
ایران از کشورهای همسایه افغانستان است که علیه جهش جهادی در افغانستان دسیسه می چیند بلکه شریک استراتیژی امریکا در اشغال افغانستان وعراق است. ایرانی ها به صراحت می گویند که اگر همکاری این کشور نمی بود کابل وبغداد اشغال نمی گردیدند بلکه در افغانستان ایرانی ها به جبهه شمال که متشکل از احزاب نزدیک بلکه چسپیده به ایران بود واست و در اینده نیز این نقش را به پیش خواهد برد، امکانات نظامی فراهم میکرد تا علیه حرکت اسلامی طالبان بجنگد و نگذارد که حرکت اسلامی طالبان همه افغانستان را اداره نماید تا از تشکیل اقامه نظام نیرومند اسلامی در افغانستان جلوگیری کرده باشد نظامی که ماهیت نظام نا اسلامی ایران را به جهان اسلام فاش می سازد و از چهره کریه و زشت سردمدارن ایرانی پرده برمیدارد. اما این هدف اخیر متحقق گردید و با اشغال کابل و بغداد چهره کریه و ماهیت فاسد این دولت نا اسلامی فاش گردید.
ایران کشوریست که از یک سو سنگ مبارزه علیه امریکا این شیطان بزرگ را به سینه می کوبد واز سوی دیگر امریکا را شریک استراتیژی در اشغال این دو کشور میداند.
نیروهای وابسته به ایران در افغانستان دامنه فعالیت شان را در زیر چتر اشغال وسیع ساخته اند ومی خواهند نقش بزرگی را در ساختار سیاسی افغانستان داشته باشند.
بیش از دوصد جریده در افغانستان وابسته به ایران اند بلکه خبرگزرای های مانند آوا و غیره نیز پایگاه های خبری وابسته به ایران اند که نشخوار همان چیزی را می کنند که به آنها از قم و تهران و مشهد تلقین می گردد.
پاکستان همسایه جنوبی افغانستان است که در اسقاط نظام طالبان نقش خطرناکی را بازی داشت و علیه حرکت جهادی در پهلوی امریکا گام بر میدارد.
زندان گوانتانامو در جنوب قاره امریکا مالامال از کسانی است که اکثریت این زندانیان در پاکستان دستگیر گردیدند وبه امریکایی های تحویل داده شدند.
نشست نظامی سه جانبانه امریکا و پاکستان و اداره امریکایی کابل در شهر راولپندی که در سال چند بار برگزار می گردد نشاندهنده این حقیقت است.
نظام حاکم بر پاکستان فریاد می کشد که در خط اول نبرد علیه دهشت افگنان درپهلوی امریکا و متحدان آن قرار دارد شعار دایمی که همواره متولیان زمان امور در پاکستان به آن مباهات می ورزند.
این شمه از جنایات کشور های همجوار افغانستان است که علیه اسلام عزیز می رزمند اما جای شگفت این است که تا هنوز کسانی اند که این کشور ها را به ویژه ایران و پاکستان را اسلامی میدارند ودر دام فریب شعار های دروغین آیات قم افتاده اند (شعار مرگ بر امریکا) که دیگر رنگش را باخته است بلکه خیلی گیچ کننده است.