۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

دعوت به نصرانیت در افغانستان

احمدسلیمان فارسی
اشغال مناسبترين بستري برای نشر نصرانیت در یک یک کشور اشغالی است بلکه این مبلغان نصرانیت اند که پایه های اشغال صلیبی را در کشوری مستحکم می سازند و فضا را در این کشور بیشتر آماده پذیرش اشغال و فرهنگ منحط آن می گردانند.
تبلیغ نصرانیت در دیار اسلامی همزمان به اشغال نظامی دیار اسلامی به راه انداخته شد کسانی که راه را برای تبلیغ نصرانیت هموار ساختند خاورشناسان بودند که اقدام به ترجمه محرفانه قرآن کریم کردند.
تبلیغ نصرانیت به ویژه در مناطقی به اوجش میرسد که فقر در ان دیار خیمه اش را گسترده باشد فقر دربی است که دعوات گمراه کننده می توانند با استفاده از آن در جامعه ی نفوذ یابند و افرادی ازاین جامعه را بربایند و شیفته خود بگردانند.
افغانستان کشوریست که از این دعوات گمراه کننده در امان نمانده است نصرانیت با اینکه در سال های اخیر درافغانستان به ویژه در زیر چتر اشغال امریکایی قد برافراشته است در سابق به گونه مرموزی فعالیت داشت البته فعالیت مبلغان نصرانی در بیرون از افغانستان به ویژه در دو کشور ایران وپاکستان بیشتر بود.
کورسهای اموزش انگلیسی بستره گرم این دعوت گمراه کننده بود در شهر اسلام اباد در کشور پاکستان مرکزی را افتتاح داشتند که به اسم کورس کانادایی شهرت داشت این مرکز تا اکنون فعالیت دارد در این مرکز اموزش زبان انگلیسی مبلغان متخصص از کشور های امریکا وکانادا مشغول تدریس بودند وکسانی در این مرکز مشغول اموزش زبان انگلیسی بودند به صراحت می گفتند که این مرکز اصلا مرکز دعوت به سوی نصرانیت است.
در مناسبات مختلفی به ویژه عید کریسمس همه را به کلیسا فرامی خواندند و کتاب های را در زمینه به دسترس شاگردان قرار میدادند و و در زمینه به شاگردان به بهانه تقویت زبان انگلیسی فلم های را به نمایش می گذاشتند که همه به شکل از اشکال به نصرانیت دعوت می کرد.
اما با اشغال افغانستان و ریختن امریکایی ها به افغانستان دعوت نصرانیت شکل دیگری را به خود می گیرد در بخش از مناطق به ویژه شمال و مناطق مرکزی دعوت نصرانیت به شکل فزاینده به پیش میرود وشیعیان بستره گرم این دعوت اند البته این دعوای محض نیست بلکه درزمینه شواهدی اند که اصلا نمی شود که آن را انکار کرد.
اکثر مبلغان به سوی این دین کسانی اند که یا اصلا ایرانی اند و یا اینکه در شیعیانی اند که در ایران مدتی را سپری کرده اند لهجه فارسی ایرانی این مبلغان نشاندهنده این حقیقت است.
این مبلغان در نهاد های در ظاهر خیریه وظیفه دارند در حالیکه این نهاد های اند که به نصرانیت دعوت می کنند و عناوین فریبنده این نهاد ها را چتری گرفته اند تا خود را پنهان سازند نهاد های (شلترنو) و (امگا) و (پت) از نهاد های اند که در شمال افغانستان فعالیت بیشتری دارند وبه سوی نصرانیت دعوت می کنند البته در زمینه به وسایل گوناگونی پناه میبرند تا بتوانند افرادی بیشتری جلب نمایند.
نشر کتاب های دینی که در راس ان کتاب مژده برای عصر جدید است که حاوی نامه ها و مواعظ شاول یهودی است که در حقیقت موسس دین محرف مسیحیت است این کتاب سابقه چند ساله در افغانستان دارد بلکه این کتاب علنا در کتابخانه کابل به فروش میرسید و چون عنوان جذاب داشت به سرعت توجه خواننده را به خود جلب می کرد اما محتوای گنگ ومبهم و حجم بزرگ کتاب سبب می شود که خواننده کتاب را همه به خوانش نگیرد.
اما اکنون کتابهای دیگری نیز بر این کتاب افزوده اند که رایگان توزیع میگردد ویا اینکه به قیمت خیلی نازل در کتابخانه ها به فروش میرسد برخی از کتابها قرار ذیل اند:
کتاب پیدایش (اوّلین کتاب تورات)، مژده براى عصر جدید (انجیل مقدس، عهد جدید)، مبانى مسیحیت، مهر و صفا، من او را نمى کشم، گنجینه طلایى از حکمت سلیمان، دیوان محبت، قربانى، راه به سوى نجات ابدى، زندگى تازه (دوره زندگى مسیحى)، در جستجوى حقیقت، مرد آسمانى، ده حکم شرعى موسى علیه السلام ، به کجا با این بارم؟، کمک آسمانى، بخشایش واقعى ووو كتابهاي دیگر در این زمینه.
این کتابها به گونه با قطع وصحافت زیبای به نشر می رسد تا توجه قشر کودک و نوجوان را جلب کند.
بر اساس گزارشی تنها در 1386 هجری شمسی تنها حدود 000/40 کتاب مذهبى وارد نواحى شمالى شده است. وکتابخانه های دقیق بلخی و امیر علی شیرنوایی در شهر مزار در شمال افغانستان از نهاد های به اصطلاح فرهنگی اند که در زمینه دعوت نصرانی فعالیت گسترده دارند.


۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

زندان مخوف امریکایی(تاریک) در کابل

احمدسلیمان فارسی
زندان تاریک... آری زندان تاریک، شاید برخی خوانندگان به شگفت به این عنوان بنگرند وگمان نمایند که زندان تاریک در کابل، عنوانی داستان کوتاهی است!! اما نه آنچنانکه پنداشته می شود، زندان تاریک حقیقتی است که ارمغان اشغال امریکایی در افغانستان است. البته اشغالگران ارمغانهای زیادی برای ملت رنجدیده افغان داشته اند ودارند که زندان تاریک شمه از این دستاورد های اشغال در افغانستان اشغالی است. پس حقیقت این زندان چه است؟ در آن چه می گذرد؟ کی ها را به این زندان سوق میدهند؟ ووو... پرسشهای اند که در ذهن هر خواننده تداعی میگردد و در جستجوی حقیقت این زندان وآنچه در ان می گذرد، میشود.
زندان تاریک چنانچه از نامش پیداست، امریکایی ها نمی خواهند که این زندان را فاش سازند با اینکه برخی از رسانه های خبری در این اواخر از این زندان و زندان های مشابه آن لب به سخن گشودند اما امریکایی تا اکنون مهر سکوت بر لب نهاده اند و اصلا نمی خواهند که در مورد توضیحاتی دهند!! البته زندان های مشابه با این زندان در گوشه وکنار افغانستان زیاد اند به گونه مثال زندان امریکایی در پنجشیر که برخی از زندانی ها را در ان انتقال میدادند گفته می شود که این زندان اکنون دروازه اش بسته گردیده است اما این شایعه است که تا هنوز نمی توان آن را تصدیق کرد. از کسانی که در این زندان مدتی را سپری کردند ابن الشیخ لیبی است که مدتی را در این زندان گذارنید سپس در تابوتی به مصر نقل داده می شود و بعد از مدتی وی را روانه لیبیا میگردانند وسپس در آنجا وی را شهادت میرسانند.
زندانیانی که از زندان مخوف بگرام آزاد شده اند حکایات عجیبی از زندان تاریک دارند حکایاتی که چهره کریه و زشت مدعیان دروغین دفاع از حقوق انسان را فاش میگرداند. زندان تاریک در کابل موقعیت دارد گفته می شود که در نزدیکی میدان هوایی کابل است و برخی می گویند که در همجواری زندان بگرام است.
کسانی را که به زندان بگرام نقل میدهند اکثر آنها را در قدم نخست به این زندان نقل میدهند در این زندان مراحل نخست تحقیق انجام می یابد بعد از تکیمل کاغذات زندانی، زندانی به بگرام نقل داده می شود با اینکه تحقیق و استنطاق در بگرام نیز ادامه می یابد اما مراحل دشوار آن که امیخته با تعذیب به ویژه تعذیب روانی است در زندان تاریک سپری میگردد.
زندانیانی که این زندان مخوف را گذارنیده اند و مدتی را در آن سپری کرده اند، می گویند که زندانی ها در این زندان با تعذیب های گوناگونی مواجه می شوند البته برخی از تعذیب ها تا آخرین مرحله تحقیق در این زندان ادامه دارد برخی از این تعذیب های که زندانی ها از ان حکایت ها دارند قرار ذیل اند:
1- بیخوابی که روزها وشبها ادامه می یابد بلکه شاید تا سه هفته به طول بیانجامد که زندانی در این مدت شاید دقایقی را به گونه پراگنده بخوابد اما خواب متواتر به کسی اجازه داده نمی شود.
2- اطاقی را که در آن زندانی افگنده می شود با سردکنی سرد می گردانند که اصلا طاقت فرسا است وانسانی آن را تحمل نمی تواند اما این سردی شدید چندین روز ادامه می یابد.
3- برخی از زندانی ها را برای مدتی برهنه میسازند و در چنین اطاق ها می افگنند.
4- موسیقی دلخراشی را که برای آن بلند گوی های نیرومندی را نصب در اطاق کرده اند تا آواز را هر چه بیشتر بلند سازد، وبا محتوای منافی با اسلام که حاوی مطالب هرزه ودشنام به مقدسات دین عزیز اسلام است. واین موسیقی شاید دو یا سه ماهی به طول بیانجامد.
5- دعوت به فساد اخلاقی که زنان نظامی امریکایی متولی آن اند ومی خواهند زندانی را به لجنزاری از فساد سقوط دهند و با اظهار حرکات منافی با اخلاق اسلامی، در حالیکه زندانی دستانش بسته است می خواهند وی را بیشتر آزار دهند.
6- چشمان زندانی از هنگام ورود تا وقت خروج از این زندان بسته میباشد البته در اوقاتی چشمانش را باز میکنند.
7- در مدتی که می خواهند هویت حقیقی زندانی را بشناسند واز وی تحقیق می نمایند،نمی گذارند که بنشیند واین تعذیب شاید روزها را در بر بگیرد.
8- غذایی را که در این مدت برای زندانی مدهند اصلا نمی شود که آن را غذا نامید، پاکتی حاوی برخی از موادی خیلی اندک که نیاز به گرم شدن دارد، اما این پاکت را به زندانی میدهند تابخورد ونمیرد!!
9- زندانی در این مدت اجازه ندارد که با خانواده اش تماسی بگیرد بلکه اصلا در این مدت نمی داند که در کجا است؟
10- استهزا به شعایر اسلامی این دیگر اقدامی است که امریکایی ها با آن عادت گرفته اند.
این در حقیقت شمه از جنایاتی اند که در این زندان مخوف موسوم به تاریک انجام می پذیرد و کسانی که متولی این اقدامات وحشیانه می شوند مدعی اند که از حقوق انسان دفاع می کنند بلکه بخاطر برپایی دیموکراسی لشکر می کشند تا عدالت اما به مدلول امریکایی آن را به نمایش بگذارند. پس بر تف بر این عدالت امریکایی و وای بر بردگان امریکا.

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

ثبات بر مبدأ، از ویژگیهای دعوت اسلامی

ترجمه ونگارش از احمدسلیمان فارسی
یکی از مهمترین ویژگیهای دعوت اسلامی ثبات بر مبدأ وخط فکری و رشادت وپایمردی در حق وعدم تنازل از آن و مرفوض شمردن همه اشکال تنازل و حلهای وسط ومیانه در دعوت اسلامی است.
در مرحله مکی که دعوت اسلامی در محاصره قرار داشت می نگریم که در این مرحله دشوار رسول الله صلی الله علیه وسلم به خواسته های قریش اعتنایی نمی کند وبه عقب نمی رود و در سخت ترین شرایط و ناگوارترین روز های دعوت اسلامی در مکه درحالی که دعوت اسلامی در محاصره و یارانش اندک و در راه الله اذیت میدیدند، شکیبا بودند وهیچ گاهی به مزایده در راه دعوت اسلامی نپرداختند.
مشرکان مکه می خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را به مزایده فراخوانند ومی خواستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم یا از دعوت اسلامی یکسره دست بردار شود ویا در وسط راه با مشرکان سازش نماید .
مشرکان در اوایل دعوت اسلامی به روش تهدید و تخویف پناه بردند تاباشد که رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیر مبارک باز دارند و مانع شوند وهنگامی که درک کردند که اصلا نمی توانند رسول الله صلی الله علیه وسلم را از گام برداشتن در این مسیرمبارک باز دارند به اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می پردازند عبدالله بن عمر بن العاص رضی الله عنهما روایت می کند که سرداران قریش در کعبه اجتماع نمودند رسول الله صلی الله علیه وسلم را یاد نمودند و گفتند هرگز به جز در رویارویی با این شخص با انسان دیگری چنین صبرنکردیم عقل های ما را به استهزا گرفت پدران ما را دشنام داد دین ما را به انتقاد گرفت اجتماع ما را از پاشانید و الهه ما را ناسزا گفت بدون شک که ما خود را در امر بزرگی می یابیم. آنها در این گفتگو بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم پدیدار گردید و به سوی کعبه روان گردید به طواف خود ادامه داد و هنگامی که از نزد آنها می گذشت او را به آنچه که می گفت و به آن دعوت می کرد به طعن گرفتند ومن اثر این طعن را در رخسار مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم میدیدم به طوافش ادامه داد و بار سوم هنگام عبور از نزد آنها وی را مجددا به طعن گرفتند رسول الله صلی الله علیه وسلم به آنها گفت: ای سرداران قریش می شنوید قسم به ذاتی که نفسم در دستش است من به شما ذبح آورده ام. واین کلمات آن ها را تکان داد وهمه را در جای شان میخکوب گردانید.
رسول الله صلی الله علیه وسلم بر گشت فردا سرداران قریش گرد هم آمدند و من نیز در آنجا بودم به یکدیگر گفتند به یاد دارید آنچه از او به شما و از شما به او رسید تا آنکه شما را به آنچه آن را زشت می پندارید لب به سخن گشود و شما وی را گذاشتید ناگهان رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد اینها به سوی وی برخاستند و او را در احاطه خود گرفتند وگفتند تو چنین وچنان می گویی رسول الله صلی الله علیه وسلم می گفت: بلی من این را می گویم در این اثنا مردی را دیدم که از عبای رسول الله صلی الله علیه وسلم میگیرد و ابوبکر رضی الله عنه به دفاع از رسول الله صلی الله علیه وسلم بر می خیزد و در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر است می گوید شخصی را به قتل می رسانید که می گوید ربم الله است.
رسول الله صلی الله علیه وسلم را می نگریم که چگونه علیه این مشرکین می ایستد و آن ها را تهدید می نماید "برای شما ذبح آورده ام" وبدون اعتنای به طعن و ناسزایی شان با قامت رسا به دعوتش ادامه میدهد.
از روشهای دیگر مشرکان روش تطمیع است که مشرکان را آن را به کار بستند از جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت است که گفت قریش به خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم اجتماع نمودند و گفتند بنگرید که کدام یک از شما به جادو و غیب گویی وشعر داناتر است تا او را نزد این شخص بفرستیم این شخص اجتماع ما را پاشانید وامر ما را گسیختاند ودین ما را به باد انتقاد گرفت وبا او صحبت کند وبه پاسخ هایش گوش فرا دهد، گفتند: غیر از ابو الولید (عتبه بن ربیعه) کسی را نمی شناسیم گفتند: پس تو ای ابوالید! ما تو را به این کار برگزیدیم.
ابوالولید نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت و گفت: به الله سوگند که غضبی را شومتر از آنچه تو به آن دعوت می کنی ندیده ایم اجتماع ما را برهم ریختی و امر را پراگنده ساختی و دین ما ر ابه استهزا گرفتی و ما را در عرب رسوا نمودی تا اینکه گفتند در قریش جادوگر و غیب گویی ظهور کرده است تا اینکه امر را به این جا رسید که علیه یکدیگر شمشیر کشیده ویکدیگر را به قتل برسانیم پس ای محمد اگر نیازی به مال داری تا برایت آن را جمع آوری کنیم تا از ثروتمندترین مردان قریش باشی و اگر میل به ازدواج داری پس از زنان قریش اختیار نما تا ده تن از آنها را به عقد نکاحت در آوریم ودر روایت ابن اسحاق رحمه الله آمده است ای برادرزاده ام اگر به آنچه فرا می خوانی در ورای آن در جستجوی مال هستی برای تو مال جمع می کنیم تا از غنی ترین ما باشی واگر شرف و منزلت می خواهی ترا بزرگ خود می گردانیم وبه هیچ چیزی بدون امرت مبادرت نمی ورزیم واگر پادشاهی می خواهی ترا پادشاه می گردانیم رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: آیا تمام شد؟ گفت آری رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: (حم) وهنگامی که به این جا رسید (پس اگر روگردان شوند بگو ترسانیدم) ابوالولید گفت: کافیست آیا غیر از این چیزی نزد تو نیست رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: نه.
مشرکان مکه به اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم به اشکال گوناگون ادامه دادند اما رسول الله صلی الله علیه وسلم به این ازار واذیت ها اعتنایی نداشت.
یکی از اشکال دیگر ترفند های مشرکان را با رسول الله صلی الله علیه وسلم امام ابن جریر طبری رحمه الله روایت می کند که ولید بن عاص و اسود بن امیه با رسول الله صلی الله علیه وسلم می بیبنند و می گوید: ای محمد بیا آنچه را که تو عبادت می کنی ما عبادت می کنیم وآنچه را که ما عبادت می کنیم تو عبادت کن ودر امر خود ترا شریک بسازیم و اگر آنچه به خاطر آن فرستاده شده ای بهتر از آنچه نزد است، می باشد قطعا که ما نیز در آن شریک تو شده ایم و بهره خود را از آن برداشتیم واگر آنچه نزد ما است بهتر از آنچه است که نزد تو می باشد بدون شک که ما را در آن شریک گردیدی و بهره ات را دریافتی.
الله در این سوره (الکافرون) را مورد می فرستد.
از نمونه های فوق مشاهده می کنیم که تلاش های مذبوحانه قوم هیچ گاهی آرام نمی گیرد تا اینکه در راستای تهدید دعوتگر راستین دست به اقدامات جدی می زنند تا باشد آن ها را کلا از دعوت باز دارند واگر در این راستا حربه شان کارگر نیافتاد به روش های دیگر در زمینه متوسل می شوند تا باشد و لو اندک دعوتگر از استقامت و پایمردی انحراف نماید به حل های وسط تن هد!!
از دعوتگر خواستار تغیر اندک در مسیر دعوت می شوند تا در وسط راه سازش نماید و با تحقق پذیرفتن این حربه آهسته آهسته جز از منظومه نظام طاغوتی گردد.
اگر دعوتگر اسلامی ولو در تنازل از یک اصل از اصول اسلام با طاغوت ولشکرش سازش نماید بدون شک که دعوت راستین را از دست میدهد بلکه در نهایت صاحبان زر و زور وی را در صف شان قرار میدهند تا اینکه به تسلیمی کامل دعوتگر منتهی میگردد.
برخی از دعوتگران با اتکا بر طاغوت می خواهند دعوت شان پیروز شود و در این راستا از برخی از اصول تنازل مینمایند تا طاغوت را برنیانگیزد در حالیکه این تنازل جنایتی است که دعوتگر با این اقدام به دعوت نیز ضربه محکمی میزند بلکه دعوت را رنگ باخته می گرداند و سبب نفرت مردم از دعوت و دعوتگر میگرداند.
الله یگانه ذاتیست نه طاغوت ولشکریان باطل گرای آن، که بر او مومنان در نصرت و پیروزی حق توکل می کنند.
پس در هنگامی که دعوت اسلامی در مرحله استضعاف قرار دارد و لشکری در عقب ندارد بلکه در تعقیب و محاصره به سر میبرد می نگریم که رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را می آموزاند که نباید در دشوارترین مرحله دعوت اسلامی از اصول و اساسات اسلامی تنازل نماییم و تسلیم طاغوت گردیم و اعترافی به سلطه نامشروع طاغوت کنیم.