۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

چرا انکار از سنت؟

نوشته احمدسلیمان فارسی
مدتیست که می خواهم در زمینه بنویسم تا اینکه ربم برای بنده محتاح عفو و کرمش در زمینه توفیق ارزانی کرد.
این مقاله را که می خوانید فشرده ومختصر است وشاید مقدمه برای نگارش وسیعتری در زمینه باشد اما سعی من در این نوشتار این است که موضوع انکار کلی ویاجزیی سنت را به حلاجی بگیرم با اینکه در زمینه کتابهای ارزشمندی به زبان عربی داریم اما متاسفانه در زبان فارسی کتابی را که شبهات منکرین کلی ویاجزیی سنت را یکایک به حلاجی بگیرد نداریم شاید کتابهای در زمینه باشند اما همه بدون شک ترجمه کتابهای عربی است با آنکه مفید است اما خواست ما این است که در زمینه علمای فارسی زبان حرکت نمایند و کتابی یا کتابهای را در زمینه بنویسند و شبهات منکران سنت را که در فضایی ما مروج شده اند پاسخ دهند تا یک بخش از امت اسلامی را به ویژه قشر جوان خود را از چنگال و اغلال این خفاشان بی ضمیر نجات بخشند.
برادرم ابوسعید انصاری در سنی نیوز مقاله ارزشمندی را در زمینه نگاشته اند که بدون شک در این راستا گام مثبتی را برداشتند رب آسمانها وزمین وی را پاداش نیکی بدهد و توفیق مزید در این راستا عطا نماید. البته مقاله بنده با اینکه موضوع انکار سنت را به خوانش می گیرد اما از زاویه دیگری؛ چرا انکار سنت؟ چرا این موضوع در عصر آگنده از فتنه ها که ما در ان زیست می کنیم به مطرح می گردد؟ چرا دیروز ابوهریره رضی الله عنه وامروز امام بخاری رحمه الله؟ این ها کی ها اند؟ چه اهدافی را دنبال می نمایند؟
به موضوع داخل می شویم اما از خواننده می خواهم که موضوع را کلا به خوانش بگیرد چون موضوعات علمی به ویژه در چنین مسایل را باید خواننده کاملا بخواند بلکه اگر نیازی باشد بیشتر از یکبار ودقیقا آن را بخ خوانش بگیرد تا ذهن نشین گردد. متاسفانه برخی ها مسایل را چنین می خوانند گویا به قاعده از (هر چمن سمنی) چسپیده اند یا اینکه شعری را می خوانند چون از بیتی محظوظ نمی گردند به بیتی دیگری می شتابند وبه این گونه می خواهند مصرع مناسبی را بیابند تا با قریحه شعری شان منسجم گردد. در حالیکه این قاعده در مسایل علمی صدق نمی کند. پس خواندن این چنین مسایل به شکیبایی نیاز دارد تا خواننده عطش علمی اش را فرونشاند در غیر آن نتایجی را از این مسایل بیرون می آورد که اصلا با قصد نویسنده سازگار نمی باشد بلکه در نهایت نویسنده مظلوم می گردد.
قرآن یگانه کتاب هدایت:
قرآن این کتاب تابناک هدایت و مشعل فروزان رهنمایی، آخرین کتاب آسمانی است که رب آسمانها وزمین بربندگانش آنرا ارزانی داشت کتابی که همه کتابهای پیشین را نسخ داشت و آخرین پیام الهی است که اگر کسی در جستجوی هدایت حقیقی است ومی خواهد مشمول رحمت الهی گردد باید وبدون درنگی به قرآن چنگ یازد تا به خوشنودی الله عزوجل برسد، در غیر آن گمراهی بیش نیست.
قرآن این هدایتنامه تابناک را محمد بن عبدالله صلی الله علیه وسلم دریافت داشت محمد صلی الله علیه وسلم که آخرین پیامبران است و بعد از وی پیامبری مبعوث نمی گردد پیامبری که برای همه بشریت است بلکه فراتر از آن. زیرا جنی ها نیز به ایمان به وی صلی الله علیه وسلم مکلف اند.
قرآن رسول الله صلی الله علیه وسلم را الگو برای مومنان حقیقی معرفی میکند:
الله عزوجل رسولش را الگوی برای کسانی میسازد که به الله و روز آخرت ایمان دارند و خیلی الله را یاد می کنند،(لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة لمن كان يرجو الله واليوم الآخر وذكر الله كثيرا) الأحزاب-21 (به راستى براى شما، براى كسى كه [پاداش‏] الله و روز قيامت را اميد مى‏دارد و الله را بسيار ياد مى‏كند، در رسول الله سرمشقى نيكوست)
این آیه بازگوکننده حقیقی است که برخی اصلا به آن نمی اندیشند. هنگامی کسی که الگوی زیبایی ها می گردد بدون شک این زندگی این شخص است که الگو می گردد که باید به آن تاسی ورزید وبه آن اقتدا کرد. چگونه دعوت می کرد؟ و به چه فرا می خواند؟ چه روشی را در ازای مخالفانش اتخاذ میکرد؟ با کسانی که به وی ایمان می آوردند چگونه برخوردی داشت؟ هجرتش و جهادش وووو چه گونه بود؟ نمازش را چه گونه ادا می کرد روزه اش چه گونه بود زکات وحج وسایر عباداتی را که انجام میداد به چه شکلی وکیفیتی بودند؟ چه گونه روشی را با همسران برگزیده بود؟ با همسایگانش چگونه سلوک می نمود؟ هنگام جنگ چه رهنمودی های داشت؟ با اسیران چه برخوردی می کرد؟ بدون شک این پرسشهای و دههای دیگری مانند این همه وهمه در چارچوبی داخل می گردند که ما مکلفیم که دراین موارد از رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی نماییم. بلکه پیروی ما از رسول الله صلی الله علیه وسلم نشانه صدق ما است.
قرآن اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم را نشانه محبت بنده با ربش قرار میدهد: (قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم والله غفور رحيم) (بگو: اگر الله را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد تا الله شما را دوست بدارد و گناهان شما را برايتان بيامرزد و الله آمرزنده مهربان است)
در این آیه الله عزوجل نشانه محبت بنده باخود را در اطاعت از رسولش صلی الله علیه وسلم نهاده است. اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم نشانه محبت بنده با ربش است و سبب مغفرت گناهان است در غیرآن این محبت دعوای است دروغین، و زعمی است بی ارزش.
پس این اطاعت را چه گونه انجام داده می توانیم؟
بدون شک هنگامی که از زندگی میمون و مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم آگاهی کامل داشته باشیم، در غیر آن اگر چنین امری در مقدور انسان نباشد پس (العیاذ بالله) الله ما را به امری مکلف گردانیده است که اصلا در مقدور مانیست ویا اصلا حقیقیتی ندارد ، در حالیکه این امر با حکمت الله سزاوار نیست.
این چنین ایات کریمه در قرآن خیلی زیاد اند که به اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنان را مامورمیسازد و بدون شک که این ماموریت متقاضی اوامر ونواهی و سلوکیات وروشهای رسول الله صلی الله علیه وسلم است که مومنان حقیقی مکلف به پیروی از آن می باشند تصور روشن از این امور که مبتنی برحقایق باشند نه اوهام وخیالبافی ها.
اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم متقاضی تصور روشن از زندگی عملی رسول الله صلی الله علیه وسلم است:
بدون شک طاعت رسول صلی الله علیه وسلم متقاضی نگهداری سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم از دستخوش تحریف و تغییر است آنچه را که الله در قرآن مژده اش را به مومنان میدهد: (انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون)الحجر-٩ (بى گمان ما (ذكر) را فرو فرستاده‏ايم و به راستى ما نگهبان آن هستيم)
کلمه (ذکر) در آیه مذکور تنها مدلولی را که افاده می کند قرآن نیست بلکه سنت را نیز مشمول می گردد (ذکر) در حقیقت وحی است که این وحی شامل قرآن وسنت میگردد چون سنت در حقیقت وحی است. عبدالله بن المبارک رحمه الله هنگامی که وی گفتند که چگونه احادیث موضوعه را بدانیم؟ گفت هستند علمای محقق ومتعمق وماهری. و سپس این آیه را تلاوت کرد.
(این روایت را ابن کثیر رحمه الله در الباعث الحثیث وسیوطی رحمه الله در تدریب الراوی نقل کرده اند در این مورد به کتاب -الاحکام فی اصول الاحکام- از ابن حزم رحمه الله و وکتابهای -الصواعق المرسله- و-اعلام الموقعین- از ابن القیم رحمه الله وکتاب -الروض الباسم- از ابن الوزیررحمه الله مراجعه شود).
جایگاه سنت در شریعت اسلامی:
سنت در حقیقت یا تاکیده کننده حکمی است که درقرآن آمده است ویا تفصیل کننده حکم قرآن است که در قرآن مجمل ذکر گردیده است اما سنت به تفصیل آن را بیان داشته است این چنین موارد را ما در قرآن وسنت زیاد داریم مانند نماز و حج مسایل دیگری.
ویا اینکه آرنده حکم تشریعی مستقلی است که در قرآن نداریم مانند تحریم جمع در عقد نکاح میان عمه وبرادرزاده و خاله وخواهرزاده.
از اینرو علما اتفاق دارند که اگر حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت می گردد بدون شک در تطبیق همردیف قرآن است.
اهداف منکران از سنت:
کسانی که از سنت کلا انکار می نمایند بدون شک احمقانی بیش نیستند بلکه به گفته امام بزرگوار احمد بن حنبل الشیبانی رحمه الله گمراهتر از خران خود اند.
این های که آگاهانه از سنت انکار می نمایند بدون شک که اهداف شومی را دنبال می نمایند که اعلاترین آن نابودی اسلام عزیز است چون با سقوط احتجاج به سنت دیگر خیلی احکام اسلامی به سوی نیستی به راه می افتد نه نمازی ونه روزه ای ونه زکاتی و نه حجی البته به شیوه نبوی آن و نه ونه ونه، آیا دیگر اسلامی باقی خواهد ماند؟
روشهای منکران از سنت:
انکار از سنت تاریخ قدیمی دارد که به شیوه های مختلفی دشمنان بی آزرم اسلام به آن متوسل شده اند.
تکفیر صحابه رضی الله عنهم و شتم ولعن این بزرگواران از وسیله های بود که دشمنان اسلام در برهه اززمان به آن رو آوردند البته این وسیله از وسایلی است که برخی شیادانی که جعبه های عاری از دلیل وبرهان دارند، به آن متوسل می گردند.
با تکفیر صحابه می خواستند که روایات سنت را ساقط بسازند ودر نتیجه قرآن را کتابی جلوه دهند که اشخاصی (العیاذ بالله)کافر و دسیسه ساز وماجراجو به ما نقل نموده اند پس این چنین ناقلان وبا چنین اوصاف زشت!! چگونه می توان این ها را امین دانست؟ حتما آنچه را که نقل کرده اند دستخوش تحریف قرار گرفته است! چون طعن در ناقل طعن درمنقول است. به این معنی که اگر ناقل خاین است پس منقول نیز از خیانت وی در امان نیست.
این شیادان در بستره تاریخ به وسایلی مختلفی رو آورده اند تا شیادت شان را پوشانیده باشند در قرن قبل، تلاشهای مذبوحانه را به راه انداختند. با اینکه این تلاشها در حقیقت نشخوار همان کتاب های خاورشناسان حقود بود (ابوریه) کتابی را می نویسد و ابوهریره رضی الله عنه را جولانگاه نشانه های ناشی از حقد و حسد و عقده های دورنی اش قرار می دهد. عبدالحسین شرف الدین نیز در زمینه کتابی را می نویسد بلکه در نهایت گفتگوی مزعومی را تحت عنوان مراجعات می نویسد گویا با شیخ الازهر سلیم رحمه الله گفتگوی نموده است و در اخیر وی را متقاعد به پذیرفتن عقیده باطله اش گردانیده است؟! وی نیز در این کتاب ابوهریره رضی الله عنه را مورد هجوم قرار میدهد.
این که چرا ابوهریره رضی الله عنه؟ جواب واضح است چون ابوهریره رضی الله عنه روایات خیلی زیادی دارد وسقوط ابوهریره رضی الله عنه در حقیقت سقوط این روایات وی است و سقوط احتجاج به روایات ابوهریره رضی الله عنه اسقاط احکام شرعی است که این روایات ناقل آن است وبنابراین سقوط احتجاج ابوهریره رضی الله عنه سقوط احتجاج به سایر صحابه است.
اما چون این شیادان نتوانستند ونمی توانند بلکه هرگز نمی توانند چرا که این وعده رب ما است وما به وعده رب ما یقین داریم.و چون این حربه شان شکست و الله عزوجل برخی بندگان خود را توفیق می دهد که به یاوه گویی و چرندیات این شیادان رسیده گی کنند، پس امروز رو به حربه دیگری نمودند، امام بخاری رحمه الله را هدف می گیرند البته امام بخاری رحمه قبلا نیزآماج یاوه سرایی ها وخزعبلات چون امروز شده بود.
انکار از سنت موضوعیست که رسول الله صلی الله علیه وسلم امت اسلامی را از آن هوشدار داده است:
بدون شک که انکار از سنت فتنه عظیمی است که برخی ها به آن مبتلا گردیدند. رسول الله صلی الله علیه وسلم از این فتنه بسا بزرگ امتش را آگاه ساخته است که مبادا در دامش بیافتند
از ابورافع رضی الله عنه روایت است که گفت رسول الله صلی الله صلی الله علیه وسلم گفت:" مبادا یکی از شما را در حالیکه بر تکیه گاهش تکیه داده است بیابم هنگامی که امری از امرم که به آن امر کرده ام ویا از آن نهی داشته ام،به وی می‌آید می گوید: نمی دانم آنچه را که در کتاب الله می یابیم پیروی می نماییم واگر نیابدیم پیروی نمی نماییم".
(این حدیث را احمد و ابوداود وترمذی ابن ماجه وطحاوی رحمهم الله به سند صحیح روایت کرده اند).
مقدام بن معدیکرب رضی الله عنه گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:"آگاه باشید که من قرآن ومانند آن را داده شده ام وآگاه باشید که به زودی مردی که (شکمش) سیر است وبر تکیه گاهش تکیه داده است می گوید: به این قرآن چنگ بزنید آنچه را که از حلال در آن می یابید حلال بدانید و آنچه را که از حرام می یابید حرام بگردانید. رسول الله صلی الله علیه وسلم در ادامه می گوید: پس آگاه باشید که بی گمان آنچه را که رسول الله صلی الله علیه وسلم حرام گردانید مانند آنچه است که الله آن را حرام گردانیده است....)
(این حدیث را ابوداود وترمذی و حاکم که آن را صحیح گفته است و احمد رحمهم الله به سند صحیح روایت کرده اند)
ابوهریره رضی الله عنه گفت : رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:" من دوچیز را در (میان) شما گذاشته ام مادامیکه به آن دو متمسکید هرگز گمراه نمی گردید، کتاب الله وسنتم. وهرگز این دو از یکدیگر جدا نمی‌گردند تا اینکه برمن در حوض وارد می‌شوند".
(این حدیث را مالک و حاکم رحمهما الله روایت کرده اند وحاکم رحمه الله این حدیث را صحیح گفته است).
این احادیث که در حقیقت شمه از احادیث خیلی زیادی در زمینه است نشاندهنده فتنه است که برخی ها را در چنبره اش می گیرد، فتنه از انکار سنت. شخصی که بر اریکه اش تکیه داده است وشکمش سیر است که این همه دلالت براین دارد که این شخص وامثاله در گوشه آرامی خزیده اند از حال امت بی خبر اند می خورند ومی نوشند گویا برای همین خلق شده اند!!وهنگامی که کسی حدیثی را می خواند تا از حکم شرعی آگاه شود متکبرانه می غرد که ما را کتاب الله کافیست در حالیکه دروغ می گوید زیرا اگر در این دعوایش صادق باشد بدون شک که کتاب الله کافیست واین کتاب الله است که ما را مکلف به پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم مینماید.
انکار از سنت دو نوع است انکار کلی و انکار جزیی:
کسانی کلا از سنت انکار می نمایند در جهان اسلام به قرآنی ها شهرت دارند، در پاکستان پرویزی ها نامیده می شوند چون راس این فرقه گمراه وکافر غلام احمد پرویز نام داشت. و وی ازانکار جزیی به کلی می شتابد ودایره گمراهی اش را مکمل می گرداند.
نوع دوم انکار جزیی است که بنابر شبهاتی از بخشی از احادیث انکار می نمایند.
خیلی می شنویم که این حدیث مخالف عقل است یا علم جدید این را نمی پذیرد ویا اینکه با قرآن در تضاد است ودر این مورد به روایتی متشبث می شوند که گویا سنت را به قرآن عرضه کنید اگر پذیرفت شما نیز بپذیرید واگر از قبولش ابا داشت شما نیز ابا ورزید ویا عبارت های شبیه این عبارت.
این روایت در حقیقت حدیث نیست محدثان این روایت را از اختراع زندیقان می داند و امام شوکانی رحمه الله می گوید که ما همین روایت را به قرآن عرضه کردیم اما قرآن این را نپذیرفت، زیرا ما احکامی را در سنت می یابیم که در قرآن نیست.
البته این فرقه با اینکه کلا ویکسره از سنت منکر نیستند اما بدون شک اگر بر همین منوال روان شوند و ادامه دهند بدون شک که به منکرین سنت ملحق می شوند. باید اینها از خودسری های در استبناط احکام شرعی جلوگیری نمایند و عقل خود را میزان همه عقل ها ندانند زیرا یکی از پیامد های این عقل ستایی شان این است که اصلا نباید به علم (جرح وتعدیل) ارزشی قایل شد، بلکه این عقل های این جنابان است که صحیح را از سقیم تفکیک و مجزا می کنند؟!!

هیچ نظری موجود نیست: