۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

بمباران مغزها

اختیار و ترجمه از احمدسلیمان فارسی
جنگ پیوند تنگاتنگ با رسانه های خبری دارد در عصری که ما زیست می کنیم می توانیم آن را عصر انفجار معلومات مسمی نماییم. و می نگریم که نظام ها سعی می ورزند تا از گذرگاه رسانه های خبری انظار را به خود معطوف کنند زیرا عنصر تبلیغاتی در حقیقت راهکاری است جهت فرآوری قناعتها، در حالیکه جنگ در جوهرش عملیه منظم تبادل ارعاب و خوف است واگر تبلیغات بتواند در راستای جنگ به موفقیتی دست یازد بدون شک که این پیشرفت چشمگیری در میدان نبرد است.
فلیپ تایلور کتابی را در زمینه چند سال قبل نوشت و عنوان (بمباران مغزها) را گزید. واین کتاب در کشور کویت به زبان عربی برگردانده شد. این کتاب خامیهای نیز دارد اما در اینجا به نکات عمده آن اشاره می کنیم.
نویسنده در این کتاب از اهدافی سخن می گوید که رسانه های خبری آن را دنبال می نمایند او به این اشاره کند که هدف از رسانه های خبری این است که انظار عامه را به سوی هدفی که از قبل مرسوم است جلب نمایند و در حقیقت این رسانه ها در جوهرش ابزاری از ابزاری ها جنگ است که خیلی برنده است اگر به موفقیت بیانجامد.
نویسنده در بخش دیگر از کتابش اشاره به کمپنی ها اسلحه سازی می کند که با استفاده از رسانه های خبری ذهنیت ها را آماده پذیرش جنگ می سازند.
وی می نویسد که امریکایی ها با تبلیغات گسترده شان در زمینه انظار امریکایی ها را به خود معطوف می دارند به گونه مثال قرارداد نامه است که با کمپنی (لوکمید) به امضا رسانیده شد و بر اساس این توافقنامه کمپنی مذکور سه هزار فروند طیاره جنگی اکس 35 تولید می نماید.
این نویسنده به این اشاره می کند که آیا برای رای دیگر فرصتی است که به شکل طبیعی وبدون دخالتی مطرح گردد و انکشاف نماید؟ نویسنده پاسخ می دهد که این امر در چنین کشورهای خیالی بیش نیست. وی معتقد است که این چنین امری در کشورهای که شعار دموکراسی را می افرازند و نظام های دکتاتوری، یکسان است.
در فصل دیگری به نقش رسانه ها اشاره مفصلی می کند وی می نویسد:" هنر تبلیغاتی علم مستقلی است که هدف از آن کسب اعتماد انظام عامه و سپس فراهم آوری قناعت ها است این علم سعی می ورزد که به سادگی وسرعت به اذهان مردم رخنه نماید و آن را تحت شعاع خود قرار دهد زیرا حافظه انسانی را می توان محدود کرد تا آنجا که به تداعی آن چیزهای خواهد پرداخت که در آن ریخته شده است".
وی در ادامه می نویسد:"امروز دایره جنگ های روانی گسترده شده است و هرروزی به پهنایش افزوده می گردد تهاجم فرهنگی و فکری یک بخش روانی این جنگ است که جهت تعمیم بخشیدن فرهنگ غربی فعالیت دارد فرهنگ غربی که مرزی را نمی شناسد و حتی در لباس و طعام.
تهاجم فرهنگی جنگی است علیه تمدن ها وتاریخ امت ها. وناگفته پیدا است که عنصر تبلیغاتی از مهم ترین سازو برگ های جنگی به شمار می آید که یک بخش (عمده) مساعی نظامی را تشکیل میدهد"
و به گفته این نویسنده، مساعی تبلیغاتی موشکهای است که به دقت اختیار می گردد وبه شکل دقیق برنامه ریزی می شود.

هیچ نظری موجود نیست: