۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

آری....ملالی و ناهید زنده اند

احمد سلمیان فارسی
تاریخ افغانستان در سه دهه اخیر شاهد نبرد های خونینی بوده است که بدون شک نقش اساسی دوشیزگان افغانی را نمی توان نادیده گرفت در این نبرد های حق علیه باطل دوشیزگان افغانی نقش به سزایی را ایفا نموده اند که در متن تاریخ زرین جهاد علیه اشغالگران ودژخمیان حلقه به گوش شان باید با آب طلا درج شود.
من هنگامی که کودک بودم کارنامه ملالی قهرمان به گوش هایم طنین انداز بود ملالی این دوشیزه افغان در نبرد میوند علیه اشغالگران انگلیسی درفش جهاد برافراشت, ونگذاشت که این نشانه پیروزی به زمین بیافتد, وبا برافراشتن درفش مجاهدین را تشویق به نبرد مینماید, و نمی گذارد که سپاه افغان ننگ شکست را بر جبینش نقش سازد.
واقعا این واقعه عظیم من را به وجد می آورد وچون کودک بودم حیران می شدم که آیا دوشیزه ی می تواند در نبرد این نقش سترگ را ثبت تاریخ فداکاری وقربانی ها نماید؟ بلی در همین کودکی بود که پرچم وخلق این دژخمیان بی آزرم تکیه بر مسند قدرت زدند وافغانستان را به كشتارگاهی تبدیل نمودند آری در همین کودکی یکبار دیگر نام دوشیزه دیگری به گوشم رسید این دوشیزه ناهید نام داشت که در یک راهپیمایی علیه رهروان به اصطلاح نابغه شرق (تره کی ) آری نابغه اما در حماقت, به شهادت رسید سپس سلسله این قربانیها بیشتر گردید من هم از کودکی آهسته آهسته بیرون شده وحول حوشم را میتوانستم درک نمایم ومیدانستم که دوشیزه ی میتواند در نبردی روند آن را تغییر بدهد اما دوشیزه ی را به چشم ننگریسته بودم تا اطمینان بیشتر بیابم
هی میدان وطی میدان تا اینکه مراحلی اززندگی را سپری نمودم اما این دو دوشیزه مانند اسطوره برایم مجسم می گردیدند ملالی در نبرد تاریخی میوند در ولایت مرد خیز قندهار (البته شاه شجاع وکرزی وشیرزی این دیگر افراد شاذی اند که میتوان آن ها را در هر قومی ونژادی سراغ نمود ) وناهید راهپیمایهای کابل وشعار های کفرشکنش علیه مارکسیست های افغانی . انسان عجیب است باید حادثه به وقوع بپیوندد تا عطشش را فرو بشاند وخاطرش را آسوده بسازد . واین اسطوره ها را به حقیقت گویا تبدیل نماید.
چندی پیش یک برادر نهایت عزیزم نشانی یک ویدیو را در یوتوب برایم فرستاد از فحوای متن نوشته شده که به زبان پشتو بود واین ویدیو را به بینندگان معرفی میکرد, گمان کردم که شاید ویدیوی ساده باشد ودوشیزه ی, یکی از حلقه به گوشان امریکایی را دشنام داده است ودیگر آن دو اسطوره دوران کودکی ام نیز رنگ باخته شده بود بلی میدانستم که ملالی وناهید حقیقت اند اما هنگامی که صفحه ی مقابل این دو را می دیدم با خود می گفتم همین دو بودند بس. زیرا با دیدن حلقه به گوشان زن که طلایگان اشغال درکشور ما اند گمانم بیشتر نیرو می یافت مانند اناهیتا راتب زاد یکی از زنان وابسته به گروه پرچم وشکریه بارکزی وسیما ثمر وشهلا عطا وفروزان فنا وملالی اما جویا ووو که چهره های زشتی اند که که تاریخ ننگینی را در افغانستان دارنده اند
به هر حال آوان افطار نزدیکتر می شد ومی خواستم که هر چه زود تر چشمم با دیدن سفره رمضانی روشن نمایم واز خستگی های نوشتن اندکی کاسته باشم نمیدانم چه شد, بر نشانی پیوند این ویدیو فرستاده شده فشاردادم که در صفحه باز شده ویدیو, دلقک های رژیم پوشالی کابل اشغالی که در پیشاپیش شان عبدالله عبدالله یکی از چهره های عریان اصحاب الشمال به سالونی ترتیب شده ازقبل قدم رنجه میکرد در حول وحوش این دلقک متلمقینی بودند که حرکات شان نماینگر کاسه لیسی وپابوسی شان بودند اما در میان شنوندگان دو دوشیزه افغان با روسری های شان که رمز عفت است دیده می شدند.
به یکبارگی در همان کالبد اسطوره هایم روح در دمیدن گرفت طنین های آوان کودکی ام که در گوشهایم برهه ای در اهتزاز بودند یکبار دیگر مانند شاخچه بهاری به بر خاستن گرفت دیگر ملالی وناهید اسطوره های دوران کودکیم به حرکت در آمدند وچون شخوص در پیش چشمانم به حقیقت تبدیل گردیدند آری ملالی وناهید را می دیدم که به جرأت مانند شیری می غرید و چهره مسخ شده غلام را می درید تا همه ماهیت اصلی پشت پرده اش را بنگرند
این دوشیزه دیگر حقیقت بود مانند ملالی وناهید سیمای این دوشیزه سیمای بود آگنده از عطوفت که در ورایش اندوه های جانکاهی را پنهان می کرد اندوه ناشی از ستمگری دژخمیان.
وعجیب اینکه این غلام دست نشانده آنقدر با سوال این قهرمان سراسیمه میشود که نمیتواند خود را از آن برهاند.
شعارهای کوبنده اش غلامان را همه میخکوب میگرداند آری مرگ بر قاتلان چه شعار زیبایی ودر چه جای مناسبی وبا چه احساسات پاکی .
آفرین بر تو ای دوشیزه مسلمان افغان
تو با این برخاستن خویش, طاغوت را رسوا ساختی
وچهره اش بر همه نمایان کردی
آیا ندیدی که چه قدرناتوان شده بود
شعار هایت را که زاده نهان آتشینت بود
همانند صاعقه بر او ریختن گرفت
آفرین بر تو ای خواهر
تو در میدان کارزار یک بار دیگر از مردان ما سبقت گرفتی
آری برادران حقیقی ات در کوهپایه های کشورت اشغالگران سفاک را به زانو در آوردند
آری این خواهر وهمان برادران
تو...
آری تو ....
همنوای ملالی وناهیدی
تو رمز عفتی ونشانه آزادی
تو خواهری اما خواهر خجسته ومیمون
آفرین بر تو ای خواهر
آری دانستم که ملالی وناهید حقیقت اند
وملالی وناهید زنده اند
با دیدن این ویدیو اشک بر چشمانم حلقه زد اما نخواستم آن اشک ها از حدقه ام بیرون بیایند و در گونه هایم خیس شوند
اگر خواهرم میتواند با سخنان زاده از نهان اندوه بارش غلامانی را بشکند پس چرا این اشک هایم را در نهانم گنجینه ننمایم تا در میدان نبرد به تازیدن بگیرم و مانند خواهرم این اشک ها را وقود نبردم بسازم پس دعا نما ای خواهرم
به امید آن روز.

هیچ نظری موجود نیست: