۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

ای مادرم اشک مریز و بدان که من شهیدم

ترجمه از احمدسلیمان فارسی
ای مادرم ریختاندن اشک و فریاد را بگذار بدون شک پسر مدفونت به شهادت رسیده است
ای مادرم هرگز مگو که پسرم جوانمرگ گردید واز من ناپدید شد
من در جنات جاویدان زنده ام ونمرده ام و در بهشت به گونه جدیدی آفریده شدم
قسم به ربم که من زنده ام در سایه رحمت اله به سعادت زیست می نمایم
من در راه الله کشته شدم پس زهی شادمانی هنگامی که به سوی بلندی ها بلند شدم
ای مادرم من جایگاه خود را در جنت ها دیدم جایگاهی که از قبل برایم آماده شده بود ودر انتظارم بود
ملایکه ربم من را به موکبی می رسانیدند که شاهد آن بودند
پس تمنا کردم که ای کاش در راه الله زنده می شدم و به قتل می رسیدم و بارها وبارها شهید می گردیدم
ای مادرم اشک مریز امروز با اینکه روز جدایی است اما برای همیشه عید است
اگر بدانی که به چه شرفی نایل گردیدم حتما از خون ریخته شده ام ترانه ای را می نوشتی.

هیچ نظری موجود نیست: